بازخوردهای آثار ارسالی جایزه دیتاژورنالیسم دقیقه ۱۴۰۳

با به پایان رسیدن دومین دوره جایزه دیتاژورنالیسم دقیقه ۱۴۰۳، طبق رویه قبلی این رویداد، بازخورد کیفی اعضای کمیته انتخاب و هیئت داوران نسبت به آثار دریافتی، بدون کم‌و‌کاست در این صفحه منتشر می‌شود. شایان ذکر است تعداد بازخوردهای ارائه شده برای هر اثر، بسته به عواملی نظیر تکرار نکات مطرح شده، متغیر است. بازخوردها مستقلا نوشته شده و ممکن است اختلاف نظرهایی در خصوص موضوعات خاص مشاهده شود. به منظور حفظ امانت و ارائه تصویری کامل از نظرات، از حذف این موارد خودداری شده است. همچنین تلاش شده برای اکثر قریب به اتفاق آثار منتشر شده روی وبسایت مجله دقیقه بازخورد ثبت شود. بازخوردها ذیل عنوان هر اثر در ادامه آمده است. برای تسریع در یافتن آنها از فهرست زیر استفاده کنید.

دسترسی سریع

خشن‌ترین گروه آنلاین؛ نگاهی به جریان جدید مهاجرستیزی در فضای مجازی فارسی

بازخورد۱:

 نویسنده  در چند مورد ذکر می کند که بعد از وقایع ۱۴۰۱ هشتگ‌ها و محتواهای افغانستانی‌ستیزانه رواج یافته است، تو گویی که ربطی بین اعتراضات ۱۴۰۱ و این مهاجرستیزی وجود دارد. اما تمام داده‌ها و تحلیل‌هایش مبتنی بر سال‌های ۱۴۰۲ و ۱۴۰۳ است و آن‌چنان‌که از داده‌ها بر می‌آید، به نظر می‌رسد که ادبیات مهاجرستیزانه بیشتر در سال ۱۴۰۲ داغ شده است و ارتباط خاصی با وقایع مهسا امینی پیدا نمی‌کند. همچنین در میانه تحلیل داده‌های توییتر، نویسنده ناگهان به تلگرام رجوع می کند و دوباره به توییتر باز می‌گردد. در واقع، از جایی به بعد متن دچار از هم گسیختگی می‌شود.

بازخورد۲:

مطلب در روایتگری ضعیف است با اشتباهات تایپی، یا جملاتی شبیه «اخراج به افغانستان»، بااین‌حال تحلیل داده‌اش جالب  است و همین‌طور تحقیقات قابل‌قبولی دارد.

بازخورد۳:

محتوا گیرا و البته حساس است. استدلال‌ها بر تحلیل داده و استناد بر پژوهش و مقاله، خلاقانه پیش می‌روند و کلیتی یکدست را در اختیار خواننده می‌گذارند. زبان متن قابل قبول است اما نمودارها جای زیادی برای بهبود دارند.
تردیدی در مورد روش‌ کار وجود دارد که در ادامه اشاره خواهد شد. نمودار ساعت توییت‌ها می‌تواند با مقایسه با نمودار مشابه برای هشتگ‌های دیگر همداه شود تا تمایز مشخص‌تر شود اگرچه همین در ساعت‌های شب صفر نشده گویاست. این مقایسه برای قطر شبکه کاربران و طول مسیر میانگین اجتماع کاربران در شبکه با گزارش اعداد هشتگ وعده صادق به خوبی بیان شده اگر بهتر بود از تصویر هم در مقایسه استفاده شود.
اگر بررسی تنها منحصر به هشتگ《اخراج افغانی مطالبه ملی》 باشد، خود واجد اعلام موضع و سوگیری است و با هشتگ فی‌نفسه خنثایی مثل《وعده صادق۲》 یا حتی 《خلیج فارس》 تفاوت دارد و ممکن تفاوت در شبکه کاربران تحت تاثیر آن باشد. البته متن تصریح نکرده که مقایسه شبکه‌ها دقیقا بر تحلیل چه هشتگ‌هایی استوار است و تردیدهایی در این مورد برای خواننده به وجود می‌آورد. عناوین داخلی جذاب انتخاب شده است.

برگشت به فهرست

 

اشتغال نامرئی؛ نگاهی آماری به وضعیت و موانع اشتغال زنان در ایران

بازخورد۱:

نقطه قوت این تحلیل، استفاده از منابع داده‌ای متنوع و عمومی بوده است. همچنین نویسنده به خوبی تأثیر فرهنگ را با استفاده از داده‌های گذران وقت، به نرخ مشارکت زنان در بازار کار ربط داده است. نقطه ضعف مقاله اما این است که نویسنده در مجموع نتوانسته است جمع‌بندی و پیشنهاد سیاستی مناسبی را ارائه دهد. داستان کار درون خانه و کار بیرون خانه زنان، مثالی از  داستان مرغ و تخم‌مرغ است.

بااین‌حال در تجربه بسیاری از کشورها دیده می‌شود که در ابتدا، شاغلان زن بیشتر و بیشتر وارد بازار کار شده‌اند سپس در انتها، کار خانه یا تقسیم عادلانه‌تری به خود گرفته و  یا برون‌سپاری و مکانیزه شده است. لذا در مورد ایران هم می‌توان کمابیش این‌طور تخیل کرد که مادامی‌که نرخ مشارکت زنان شاغل تنها به ۱۵ درصد رسیده است، کار در منزل تقسیم عادلانه‌تری پیدا نمی‌کند، حتی اگر زنی شاغل باشد و در امور درآمد خانواده مشارکت کند، این نقش به‌صورت کلیشه جنسیتی به نسل بعدی (فرزندان/ تفاوت دختر و پسر) منتقل می‌شود.

بازخورد ۲:

متن رفت و برگشتی به نسبت قابل قبول بین فضای تحلیل داده و روزنامه‌نگاری دارد. اما گاهی پایش در داده گیر می‌کند و در این رفت و برگشت زمین می‌خورد. پاراگراف تحریم و برجام و کرونا شتاب‌زده ست و ارتباط ارگانیکی با موضوع اصلی ندارد. چه ضرورتی دارد با مجموعه‌ای از داوری و ادعا بدون استناد در بندهای ابتدایی مخاطب را پراکنده کنیم؟ اگر به گفتن این موارد اصرار داریم در آخر متن بهتر قرار می‌گیرد. سخن گفتن از “تحریم و برجام” در ابتدای متنی با موضوع “موانع اشتغال زنان” انگیزه‌ای برای ادامه متن باقی نمی‌گذارد. نکته تعجب‌آور این است که استدلال اصلی متن در ادامه آن کوچک‌ترین ارتباطی با این موارد ندارد.
اشارات دهه هفتاد نیز در این بند در نمودار قابل مشاهده نیست.
جدول کشورهای منتخب با چه منطقی انتخاب شده و چه هدفی دارد؟ آیا روش ساختاریافته‌تری برای تامین آن وجود ندارد؟
ارزش اصلی این مقاله بیش از هر چیز مربوط به ابتکار تحسین‌برانگیز آن برای برقراری ارتباط بین داده نیروی کار زنان و داده گذران وقت برای پاسخ به پرسش اصلی آن است.
تمرکز زیاد روی گزارش نمودار با عباراتی مثل “همان‌طور که از این نمودار پیداست …” متن را تضعیف می‌کند. موضوع اصلی، داده گذران وقت است نه نمودار برآمده از آن. عبارت ” این نمودارها نشان می‌دهد حضور فرزند … ” نیز تحلیل رابطه متغیرها و مقایسه وضعیت زن و مرد در آن‌ها را به “نمودار کشیدن” تقلیل می‌دهد. توصیه می‌شود نویسندگان محترم چند صباحی استفاده از لفظ نمودار را ممنوع کنند. این شیوه نگارش در سطح تحلیل انجام شده نیست.
گریز به منبع داده سوم یعنی ارزش‌ها و نگرش‌ها از دیگر ویژگی‌های مثبت این متن است.
سیر روایت و زبان متن دست کم گرفته شده و جای بهبود فراوان دارد. اگرچه اصل تحلیل بسیار ارزشمند است. اضافه کردن عناوین داخلی می‌تواند مطلب را کمی منظم‌تر کند.
اگر خواستید این تحلیل را ادامه دهید مقایسه با سایر کشورها می‌تواند یک گزینه باشد.

برگشت به فهرست

مهاجران و اشتغال؛ آیا افغانستانی‌ها بازار کار را در ایران تصاحب کرده‌اند؟

بازخورد۱:

موضوع بسیار مهمی بررسی شده است و از منبع آماری معتبری نیز استفاده شده است. اما بیان آن به‌طور کافی شیوا و گیرا نیست و بیشتر مانند نوشته‌ای است که از یک مقاله علمی پژوهشی استخراج و خلاصه شده باشد درحالی که می‌توانست گیراتر و جذاب‌تر پرورده شود.

بازخورد۲:

از این نظر که نویسنده با سادگی و در ابعادی کوچک اما واقعی موضوع را بررسی کرده است غنیمت است. نتیجه‌گیری واضح و منطقی است و در مجموع مقاله استانداردی است.

بازخورد ۳:

تکرار دوباره “چالش” در پاراگراف ابتدایی درباره میزان دقت و حساسیت زبانی نویسنده و دایره واژگانش، در ابتدای خواندن متن، تردیدهایی ایجاد می‌کند.
گاهی اگر باورهای رایج را با استناد و نقل قول مطرح کنیم تاثیرش بیشتر می‌شود.
در نمودار خطی تغییرات سهم افعانستانی‌ها از نیروی کار ایران اگر مقدارهای مولفه عمودی از صفر شروع شود حرفه‌ای‌تر است.
با این که بخش عمده آن متکی بر نمونه‌گیری مرکز آمار از نیروی کار است اما اثری از ضوابط آماری تعمیم از نمونه به کل جمعیت در آن دیده نمی‌شود.
اگرچه نوع پرداخت به موضوع و داده‌های گردآوری‌شده بدیع و راهگشاست. اما نوعی پراکندگی و ناهمگونی در اجزای متن هست همگرا شدن آن به سمت پیام نهایی دچار اختلال می‌کند. به عبارت دیگر متن پیام نهایی منسجمی ندارد. بخش از این مسئله معلول عدم نگاه نسبی به مقدار سهم نیروی کار افغانستان در ایران است. عدد به خودی خود نمی‌تواند بزرگ یا کوچک باشد. بزرگی و کوچکی تنها در مقایسه با اعداد دیگر معنا پیدا می‌کند. تنها مقایسه‌ای که در متن قرار دارد، مقایسه تاریخی است که نشان می‌دهد این مقدار بزرگ‌تر شده که ممکن است در بندهای پایانی نتیجه‌گیری خواننده با نویسنده متفاوت شود. اینجا ذکر شواهد و مقایسه‌های بیشتر نیاز است. در مجموع پایان‌بندی مقاله در سطح ابتدا و اواسط آن نیست.
در برخی موارد نوعی شتاب‌زدگی در نتیجه‌گیری وجود دارد. مثلا نمودار پراکندگی رابطه با پوشش بیمه بسیار تامل برانگیز است اما تنها به یک گمانه‌زنی شتاب‌زده درباره “آسیب” منجر شده است: “در این شرایط، به‌نظر می‌رسد یکی از گروه‌های اصلی که ممکن است از مهاجرت افغانستانی‌ها آسیب دیده باشند، کارگران ایرانی شاغل در این بخش‌ها هستند.”

برگشت به فهرست

بررسی آماری جریان ۵۵ میلیون رأی در انتخابات؛ آرای پزشکیان قومیتی است یا کشوری؟ هواداران قالیباف درنهایت به چه کسی متمایل شدند؟

بازخورد۱:

بهتر بود مقاله ویرایش می‌شد. برای مثال شماره نمودارها دچار مشکل بود.

بازخورد۲:

متن فاقد روایتگری مناسب است و خواننده بدون مقدمه ناگهان وارد مطلب می‌شود و همین‌طور بدون توضیح با پایان نوشته مواجه می‌شود. بااین‌حال تحلیل داده در بخش سه سناریو جذاب است و روزنامه‌نگاری تحقیقی‌ای نیز در حد متوسط دارد.

بازخورد ۳:

مقاله رویکردی سرراست و خلاقانه دارد و از مصورسازی به خوبی برای ارائه اطلاعات به مخاطب بهره‌ گرفته است. از محاسبات به خوبی برای ترسیم نمودار سنکی استفاده شده است. یکی از پیشنهاداتی که می‌توان برای غنای بیشتر ترسیم جریان آرا در نمودار سنکی مورد استفاده قرار داد، استفاده از آرای خاموش همپای دیگر کاندیداهاست تا مشخص شود چه کسری از آرا در دوم انتخابات از آرای خاموش پای صندوق حاضر شده است. استفاده از واجدین شرایط به صورت تقریبی با استفاده از داده‌های مرکز آمار می‌تواند برای ترسیم آن در نمودار اصلی (سنکی) کارساز باشد.
به نظر می‌رسد مقاله تمرکز اصلی خود را روی تخمین رفتار رای‌دهندگان مرحله دوم با توجه به چگونگی حضور آنان در مرحله اول انتخابات قرار داده و از پس این کار به خوبی بر آمده است.
مقاله به هیچ وجه خوشخوان نیست و تقریبا بدون جمع‌بندی تمام می‌شود. اما بسیار ارزشمند است.
واترمارک خبرآنلاین به زیبایی تصاویر ضربه زده است.

برگشت به فهرست

تصویر دوقطبی جامعه ایران

بازخورد۱:

موضوع بسیار مهمی انتخاب‌شده است اما جا دارد بهتر پرورده شود. چند نکته ویرایشی در مقاله وجود دارد ازجمله اینکه اعتراضات مربوط به سال ۱۴۰۱ است نه ۱۴۰۰.

همچنین نویسنده محترم توضیح نداده‌اند که چطور در امریکا وقتی جامعه قطبی شده، نرخ مشارکت بالا رفته است ولی در ایران برعکس این موضوع اتفاق افتاده است. به‌جز امریکا، در بسیاری از جوامع وقتی جامعه قطبی می‌شود و از هر دو قطب، یک نامزد وجود دارد انتظار می‌رود میزان مشارکت بالا رود. اما در جامعه ایران به دلیل ناامیدی از تغییر وضع موجود، این اتفاق نیفتاده است. نویسنده از بحث ناامیدی به‌صورت گذرا رد شده است.

از طرفی هر دو مؤلفه متغیری می‌توانند با هم همبستگی داشته باشند و صرف همبستگی لزوماً نشان‌دهنده ارتباط خاصی نیست مگر آنکه تئوری محکمی پشتش باشد و یا مکانیسم‌های توضیح‌دهنده منطقی‌ای برایش وجود داشته باشد. در این راستا نویسنده در رابطه با توضیح همبستگی‌هایی که رسم کرده است قوی عمل نکرده است.

بازخورد۲:

مقاله موضوع و ایده‌ی جذابی دارد که با روایتگری و مقدمه‌چینی بسیار خوبی شروع شده و طرح مسئله نیز بسیار خوب انجام شده است.

متأسفانه نظیر متن‌های علمی-تحلیلی ای  در حوزه‌ی علوم انسانی ( که در فلسفه از یک نظر و در علوم سیاسی و اجتماعی از نظر دیگر) که از ترجمه‌ها و معادل‌سازی‌های ابتر و غیردقیق و نارسا ضربه دیدند و الکن و بی‌معنا شدند، این متن نیز از جایی به بعد از این نظر ضربه دیده است.

سیاست هویت identity politics که مقاله و تحلیل‌هایش از جایی در متن مبتنی بر آن بنا شدند معنی دقیقی نمی‌دهد.

برای تحلیل کل ایده و دیتا مبنایی قرار داده شده که هرگز در مقاله، توصیف و توضیحی در باب آن ارائه داده نشده است. همچنین ریتم متن متناسب نیست، یعنی از اواسط کار ناگهان و با شیب تندی به سمت پایان رفته و به انتها می‌رسد.

اما در تحقیق و ایده و سپس در تحلیل بسیار قابل احترام و قابل ‌توجه هست.

بازخورد ۳:

به نظر من مطلب جالبی بود و از دیتاها استفاده خوبی کرده بود، اما در پیش‌فرض‌ها مساله‌دار بود، اولا که شکاف فرهنگی رو صرفا از انتخاب آزادانهٔ پوشش نتیجه گرفته بود، که البته در متن به این موضوع اشاره شده بود، ولی باز هم متوجه نیستم چطور می‌توان چنین مسالهٔ مهمی را تک‌عاملی بررسی کرد و دوم این‌که ارتباط شکاف فرهنگی با سیاست هویت اصلا معلوم نیست. غیر از مسالهٔ استانی سیاست هویت چطور داره در مشارکت در انتخابات کار می‌کنه؟ یعنی اینجا هم سیاست هویت به عامل استان تقلیل پیدا کرده به نظرم که بیانگر تعریف سیاست هویت نیست لزوما.

بازخورد ۴:

این گونه دسته‌بندی در شروع‌ مطلب، در روزگاری که تندروترین پوپولیست‌ها در جوامع دموکراتیک به قدرت می‌رسند نخ‌نماست: “در بسیاری از کشورهای توسعه‌‌نیافته دموکراتیک یا شبه‌دموکراتیک …”
گزاره‌های تجویزی در ابتدای مقاله، قبل از تحلیل داده، آن را از قالب روزنامه‌نگاری داده دور می‌کند. مثل این گزاره: “چگونه می‌توان بر بن‌بست سیاسی ناشی از بی‌‌اعتمادی عمومی فایق آمد؟ توصیه کلی آنست که …”
مقدمه زبانی جذاب اما پیچیده دارد. می‌تواند قدری کوتاه‌تر باشد و مسئله اصلی را سریع‌تر طرح کند.
این ادعا نیاز به توضیح دارد: “این بدان معنی است که شکاف اقتصادی در ایران امروز تنها با نابرابری‌های طبقاتی مشخص نمی‌شود بلکه به شدت با شکاف‌‌های مرکز-پیرامون، جنسیتی و بین‌نسلی نیز مرتبط است.” از این دست ادعاها که برای به نظر برای نویسنده بدیهی می‌رسد اما برای خواننده چندان بدیهی نیست باز هم در متن پیدا می‌شود.
در تحلیل همبستگی متغیرها خوب است از آزمون‌های آماری هم استفاده شود یا دست کم p-value گزارش شود. این کار یک مرحله ما را از این که یک رابطه کاملا تصادفی را دارای ترند در نظر بگیریم دور می‌کند. با توجه به پراکندگی نقاط در برخی نمودارها که خط راست با شیب غیر صفر برازش شده ممکن شیب خط عملا با صفر تفاوت معناداری نداشته باشد.
برخی مفاهیم مثل «شکاف فرهنگی» درباره تعریف و شیوه محاسبه نیاز به توضیح دارد.
متن حاوی ایده‌ها و نکات ارزشمندی است اما پراکندگی و سیر نه چندان هموار ارائه اطلاعات پی گرفتن آن را بسیار سخت می‌کند.
تامل‌برانگیز‌ترین نکات متن برای من مطالبی است که حول نمودار دو قله ای انتخابات اخیر و نمودار پراکندگی رابطه شکاف فرهنگی و مشارکت در انتخابات است.

برگشت به فهرست

هر چهار روز یک زن‌کشی

بازخورد۱:

تلاش نویسنده بسیار جای تقدیر دارد ازاین‌رو که سراغ موضوع مهمی چون زن‌کشی رفته و سعی کرده است آمار و اطلاعات پراکنده را تجمیع کند. اما از جایی به بعد، مطلب از حالت تحقیقی خارج شده و صرفاً تبدیل به تکرار داستان حوادث شده است، درحالی‌که می‌توانست کمی عمیق‌تر شود. برای مثال صرفاً در جدولی، گاه‌شمار قتل‌ها را آورده و سپس بدون هیچ مقدمه‌ای، ناگهان زن‌کشی‌های سه ماهه اخیر (که به نظر می‌رسد فروردین تا خرداد ۱۴۰۲ است ) را روایت می کند و بعد ناگهان مطلب تمام می‌شود بدون آنکه نتیجه‌گیری خاصی حاصل شده باشد.

بازخورد۲:

این متن شروع تکان‌دهنده‌ای دارد هم به لحاظ زبانی و هم به لحاظ ایده. اینکه متدولوژی‌اش را تصریح می‌کند غنیمت و احترام به خود و مخاطب است. ولی در ادامه و از جایی دچار تکرار و اطناب و تأکید بیش‌ازحد روی آمار می‌شود و بیشتر و بیشتر از فضای تحقیقی فاصله می‌گیرد. بماند که صرفاً ارائه‌ی صحبت‌های دو فعال یک حوزه مبنایی کم‌دقت برای یک متن تحقیقی است.

کما اینکه متن به این مسئله حتی اشاره هم نمی‌کند که خود این مردان و قاتلان هم قربانیانی هستند که عملشان به قتل، از نظر اجتماعی آسیب‌شناسی‌ای پیچیده دارد. درواقع با نگاهی کمی دقیق‌تر آن‌ها خودشان هم معلول‌اند تا علت.

بازخورد ۳:

مطلب ارزشمندی است و زبان راحت و گیرایی دارد. اگرچه قدری طولانی و تاحدی خسته‌کننده (مخصوصا بخش‌های بعد از جدول) است. تقویت نگاه روشمند به موضوع می‌تواند گیرایی مقاله را افزایش دهد. استفاده از داده، آمار و عدد چه در متن چه در فرمت‌های بصری می‌تواند خلاقانه‌تر باشد. مثلا می‌توان نقشه‌ای از پراکندگی جغرافیایی رسم کرد یا مثلا گزارش داد چقدر از این اتفاق در روستا رخ داده، چقدر در شهر یا چقدر در شهرهای بزرگ. همچنین می‌توان آن را با آمار برخی جرائم دیگر مقایسه کرد تا خواننده درکی از اندازه اعداد پیدا کند. این موارد چیزی از ارزش متن کم نمی‌کند. مسئله اصلی متن چیزی دیگری است. ارزش اصلی متن به داده‌ای است که از «صفحه حوادث هر روز روزنامه ایران، اعتماد و چند خبرگزاری از‌جمله رکنا و ایمنا در دو سال گذشته» جمع آوری کرده و در جدول گزارش کرده است (این ویژگی مطلب را به ژانر روزنامه نگاری تحقیقی نزدیک می‌کند). به بیان دیگر این مقاله یک داده جدید عرضه کرده که می‌تواند توسط پژوهشگران دیگر نیز مورد استفاده قرار بگیرد. با این حال برخی موارد در ارائه حرفه‌ای داده رعایت نشده است. مثلا جدول قابلیت راستی‌آزمایی ندارد. اگر کسی خواست درباره یکی از ردیف‌های جدول بیشتر بداند امکان مراجعه به منبع اصلی را ندارد (مثلا فرض کنید خواننده بخواهد در مورد یکی از سطرها تشکیک کند). به عبارت دیگر متن لوازم کافی برای نقدپذیری خود را در اختیار خواننده قرار نمی‌دهد. در روزنامه‌نگاری داده (دیتاژورنالیسم) معمولا سعی می‌شود این امکان تا آنجا که مقدور است برای خواننده فراهم شود. برای ارائه چنین جدولی لازم است در هر سطر جدول یک حادثه درج شود (چنانکه انجام شده) و یک ستون تحت عنوان منبع به آن اضافه شود و مشخصات منبع همراه با لینک آن (در صورت وجود) به صورت هایپرلینک اضافه شود. اضافه کردن ستون های دیگری مثل نام شهرستان محل وقوع حادثه یا قرار داشتن آن در وضعیت شهری یا روستایی در ستون‌های جدید از جمله موارد دیگری است که می‌تواند به ارزش کار بیافزاید. در واقع نکته اینجاست که نویسنده به جای ارائه روزشمار، «داده» را عرضه کند. جای این جنس روزنامه‌نگاری در ایران خالیست. این مقاله نشان می‌دهد نویسنده ظرفیت بالایی برای پر کردن این خلأ در دارد. مقاله با توجه به گستره اطلاعاتی که ارائه می‌کند در پایان نیاز به جمع‌بندی دارد. با آرزوی موفقیت.

برگشت به فهرست

 

تحصیل کودکان مهاجر در مدارس ایران

بازخورد۱:

نویسنده موضوع  بسیار خوبی را انتخاب کرده است. بهتر بود منابع داده‌ای‌ را جهت ارجاع دقیق‌تر اعلام می‌کرد و یا این که نمودارها خوش‌خوان‌تر رسم می‌شدند. اگر مطلب کمی پرورانده می‌شد در نهایت نتیجه بسیار بهتری حاصل می‌شد.

بازخورد۲:

در مجموع مقاله‌ی بسیار منصفانه و خوبی است. چارچوب روایی نسبتاً استانداردی دارد. نمودارها گویا و کارآمد هستند. مسیری که می‌رود و نتیجه‌گیری‌اش واقعاً عمل‌گرایانه و کارا است و همچنین روایتگری، تحقیق و تحلیل همسو، هم‌سطح و اثربخش است.

بازخورد ۳:

تلاش بسیار ارزشمند و جسورانه‌ای برای پاسخ به یکی از سوالات روز است. نوع ورود به بحث جذاب است. نویسنده تلویحا به خواننده گوشزد می‌کند که لزوما «اولین چیزی که به ذهن می‌رسد» را چندان جدی نگیرد. تحلیل را گام به گام پیش می‌رود و استدلال خود را به روشنی توضیح می‌دهداگرچه در اواسط مسیر مغشوش می‌شود و زمین می‌خورد اما زود بلند می‌شود در نهایت و کم‌وبیش موفق می‌شود تا آن را به نتیجه برساند. مصورسازی‌ها دست کم گرفته شده‌اند و فاقد خلاقیت هستند. مقاله در این بعد عمیقا جای بهبود دارد، هم در مقام ایده‌پردازی و طراحی و هم در مقام پیاده‌سازی. نمودار یکی مانده به آخر مسئله‌ دارد و لازم است مورد بازنگری قرار بگیرد. استنادهای دقیق و جمع‌بندی قابل قبول از نقات قوت دیگر متن است.

برگشت به فهرست

 

مرثیه‌ای برای رؤیای ایرانی

بازخورد۱:

موضوع خوبی بود که با عینک بدبینی و شعارزدگی از بین رفت. برخی از آمارها نادقیق بودند. به‌عنوان‌مثال آخرین برآورد رسمی خط فقر در ایران مربوط به سال ۱۴۰۲ و نزدیک به ۳۰% (به‌طور دقیق ۲۹.۳ درصد) است. نویسنده اما چند جا به عدد ۴۰% ارجاع می‌دهد (بدون منبع). در نمودار، روند فقر اتفاقاً از سال ۸۸ تا ۹۲ و بعد از آن از ۹۴ تا ۹۷ روند خط فقر نسبتاً باثبات بوده است و شیب تندی مشاهده نمی‌شود (برخلاف دوره ۹۷ تا امروز) ولی نویسنده می‌گوید رشد شتابان فقر به خاطر طرح هدفمندی یارانه‌هاست که اتفاقاً در تمام داده‌ها، پرداخت یارانه نقدی ۴۵ هزار تومان حداقل تا اواخر سال ۹۰ باعث بهبود معیشت خانوارهای فقیر، کاهش فقر خوراکی، و کاهش ضریب جینی به‌عنوان شاخص نابرابری شده است. تو گویی که هدفمندسازی یارانه‌ها که نویسنده آن را انقلاب اقتصادی می‌خواند (که البته انقلاب اقتصادی نبود) باعث یا علت فقر بعدی است. درحالی‌که برای تبیین علی باید دید اگر هدفمندی نبود چه می‌شد یا پاد واقع را به‌نوعی مدل کرد. از جایی به بعد مطلب به شدت شعاری شده است. اثر متغیر مهمی چون تحریم‌ها تخفیف داده می‌شود و اصلاً درست مطرح نمی‌شود. علاوه بر آن چطور درآمد دهک ۲ بیشتر از دهک ۳ و دهک ۶ بیشتر از دهک ۷ است؟ به نظر نمودار درآمد دهک‌ها نادرست است! پیش‌بینی فقر برای سه سناریو در نمودار آمده است بدون آنکه سناریوها توصیف شود. در نهایت این موضوع  به دور از شعارزدگی و چپ زدگی می‌توانست فضای اقتصاد ایران طی ۱۵ سال اخیر را بهتر ترسیم کند.

بازخورد۲:

ساختار و سیر مقاله جالب است مخصوصاً این که تا جای خوبی راکورد را حفظ کرده است. یعنی ریتم و سیر تحلیلی و تحقیقی متن را در این حجم و روند نسبتاً پیچیده‌ای که در تلاش است از یک مسئله یا وضعیت تاریخی پیچیده بدهد حفظ کرده است.

اصولا مقاله در شروع جذاب است و در ادامه وضعیتی را کالبدشکافی می کند اما از جایی به بعد این مسیر قطع می‌شود.

برای مثال فراموش می‌شود که سؤال این مقاله چیست؟ چرا ما دچار یک وضعیت غیرمعمول شده‌ایم؟

روایتگری قابل‌قبول است (البته با اغماض از غلط‌های تایپی گهگاهی و چند جمله‌بندی نافرم) و سبک آن بسیار نزدیک به سبک اصغر فرهادی است  به‌طوری‌که انگار ما اولین و آخرین قوم و انسان‌هایی هستیم که در چنین تراژدی‌ای بیشتر و بیشتر فرو می‌رویم و این نگاه که این یک وضعیت بی‌درمان و محتوم و ابدی هست کمی آزاردهنده است، به‌خصوص در یک مقاله‌ی تحقیقی و جست‌‌وجوگرانه.

در مورد بعضی از کلمات نیز معادل‌سازی درست انجام نشده از قبیل: مالی‌سازی، برخورداری مشترک، عادت‌واره.

بازخورد ۳:

انتخاب موضوع، عنوان مقاله و جملات ابتدایی متن گیراست. بند ابتدایی که ماموریت آن ذکر نمونه‌هایی از بازی پانزی است می‌تواند ساختاریافته‌تر باشد و با ذکر نمونه‌هایی در دهه‌های مختلف در قالب جدول نیز همراه شود. استفاده از لوگوی این کسب‌وکارها نیز می‌تواند به یادآوری سریع‌تر مخاطب کمک کند.
«جوانی ما مصادف شد با یکی از بی‌ثبات‌ترین و پرتلاطم‌ترین دوره‌های اقتصادی» کمی خواننده را دچار سردرگمی میکند. ممکن است خواننده در زمان برخی از نمونه های ذکر شده در سنین کودکی بوده یا سن جوانی را رد کرده باشد. اگر به عنوان نقل قول گفته شده مشخص نیست.
«خاطرم هست تا چند سال پیش هنوز، پدیده‌ای به نام پشت‌کنکوری وجود داشت…» اگرچه ایده جالبی مطرح می‌کند اما شیوه اول شخص در بیان آن با بخش‌های دیگر مقاله همخوانی چندانی ندارد.
متن در مجموع ایده ارزشمندی دارد و آن را با ذکر نمونه‌هایی آشنا و واژگان جذاب بیان می‌کند اگرچه گاهی تنوع نکاتی که به آن‌ها اشاره می‌کند ممکن است از حوصله خواننده خارج شود. اما مسئله اصلی آن این است که داده و تحلیل داده در آن به صورت ارگانیکی جا نگرفته. شاید اگر بیش از نیمی از نمودارها و استنادهایی که به شاخص‌های اقتصادی شده را حذف کنیم، چیزی از اصل حرف کم نشود و متن همچنان بتواند حرف اساسی خود را تقریبا کم و کاست و حتی با اثرگذاری بیشتر به خواننده عرضه کند.
این مقاله با ویرایش می‌تواند به یک مقاله عالی تبدیل شود اما برای تبدیل شدن آن به یک مقاله عالی دیتاژورنالیسم خلاقیت بیشتری در استفاده از داده نیاز دارد.

بازخورد ۴:

متن روندی همراه با تجربه زیسته نویسنده دارد که شاید بهتر بود عنوانی شبیه به رویای جوان ایرانی برای خود انتخاب کند اما در کل مسیر منسجمی را تا انتها طی کرده‌ و مخاطب را تا انتها همراه خود نگه می‌دارد. نقطه‌ی ضعف اثر استفاده ثانویه از نمودارهای دیگران به نفع متن هست که اثر را از قالب اثری تحلیلی بیرون می‌آورد و در قامتی گزارش مانند وارد می کند.

برگشت به فهرست

 

اقتصاد خماری در ایران

بازخورد۱:

با وجود کمبود داده و نیز غیرقانونی بودن کشت مواد مخدر و درنتیجه نبود داده کافی، مطلب خوبی بود. زبان نوشتار نسبتاً روان و شیوا بود. و روی منابع موجود تحقیق شده بود. نویسنده می‌توانست با ابزارهای جدید استخراج داده مثل استخراج داده از وب مثلا از صفحات روزنامه‌ها، میزان جرائم مرتبط با مواد مخدر را در بیاورد و یا کارهای نوآورانه‌ای از این قبیل انجام دهد و مطلب را غنی‌تر کند. در هر صورت موضوع بسیار مهمی است و جای پرداخت دارد.

بازخورد۲:

روایتگری و زبان متن ضعیف است و پایان‌بندی‌ ناگهانی و خارج از ریتم است. بااین‌حال از لحاظ تحقیق در سطح متوسط و از لحاظ تحلیل داده عملکرد خوبی دارد.

بازخورد ۳:

«اعتیاد به مواد مخدر، حدود ۲.۷ درصد از جمعیت در سن ۲۰ تا ۶۴ سال‌ را درگیر خود کرده است. بررسی‌ها نشان می‌دهد گردش مالی اقتصاد خماری در ایران در سال گذشته به حدود ۳۰۰ همت می‌رسد، عددی که هم شامل مصرف داخلی مواد مخدر و مشروبات الکی و هم شامل مواد مخدری است که در عبور از مرزهای ایران توسط نیروهای نظامی و انتظامی کشف شده است. گزارش های رسمی نشان می‌دهد در دو دهه اخیر حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد از تریاک کشف‌شده در جهان را دولت ایران کشف کرده و این میزان برای هروئین حدود ۳۰ درصد بوده است» این گزاره‌ها را نمی‌توان بدون ذکر منبع در متن آورد. اگر خواننده بخواهد آن‌ها را راستی‌آزمایی کند یا درباره‌شان بیشتر بداند کجا باید دنبالش بگردد؟
در «این کاهش قطعاً متاثر از کاهش تولید در افغانستان بوده که خطر تقلب در عرضه مواد غیراستاندارد با عنوان تریاک را دوچندان می‌کند.» می‌توان به جای «قطعا» استدلال مربوطه را آورد.
اعداد گردآوری شده درباره قیمت مواد مخدر یکی از بهترین بخش‌های متن است و بهتر است در قالب متمایزی مثل جدول آورده شود تا دیگران هم در صورت نیاز بتوانند آن را راحت پیدا کنند و در صورت نیاز مورد استفاده قرار دهند.
کاهش آمار شهدای مبارزه با مواد مخدر در کنار رشد اقتصاد غیررسمی و افزایش چشمگیر محموله‌های کشف‌شده سوال‌برانگیز است که می‌تواند خود موضوع یک کاوش جدید باشد. تحولات آمار شهدا در دهه‌های مختلف چنان که در نمودار آمده قابل ملاحظه و قابل بررسی و بازگویی است.
سوالات دیگری هم در خلال مطالعه برای خواننده ایجاد می‌شود که البته نشان از قوت متن دارد. مثلا اینکه قبل از انقلاب این آمار چگونه بوده است.
تنوع داده‌هایی که در متن به کار گرفته شده و مورد تحلیل قرار گرفته در کنار مطالعاتی که به نتایج آن‌ها اشاره می‌شود تحسین‌برانگیز است.
متن به جمع‌بندی نیاز دارد. بند پایانی عملا پای یک موضوع جدید را به میان می‌آورد و نمی‌تواند کارکرد یک جمع‌بندی را داشته باشد. برخی پارگراف‌ها می‌توانند خوشخوان‌تر باشند. ازدیاد اعداد گاهی دنبال کردن متن را سخت می‌کند. متن این ظرفیت را دارد که برای گستره وسیع‌تری از مخاطبان قابل فهم باشد.

برگشت به فهرست

 

نفرین دلار؛ چرخه تکرارپذیر خطاهای ارزی در ایران

بازخورد۱:

بالاخره یک نفر پیدا شد که به زبان ساده اشتباهات مکرر سیاست ارزی کشور را بیان کند و از آن‌سو در دام دلارزدایی و حرف‌های شبه‌علم طور برخی جریانات نیفتد. زبان نوشته فصیح است ولی جا دارد که روان‌تر نوشته شود. این که از داده‌های قدیمی‌تر نرخ ارز مانند نرخ دهه شصت استفاده‌شده است بسیار نقطه قوت خوبی است.

بازخورد۲:

پاراگراف جمع‌بندی شاید از معدود جاهای متن است که سرراست و عصا قورت نداده نیست. اشتباهات نگارشی و دستوری نیز در متن زیاد است.

بازخورد ۳:

نویسنده اثر به خوبی توانسته ارتباط متن با داده‌ها را حفظ کند و اگر چه متن تخصصی محسوب می‌شود با توضیح مفاهیم و ادبیات روان آن را تسهیل کند. همچنین مصورسازی‌های استفاده شده در تصویر مناسب بوده و جزییات به درستی در آن استفاده شده است. البته پیشنهاد برای نمودارها این هست که در مواردی مثل سال‌های ریاست‌جمهوری به نمایش در می‌آیند معیار به جای تعداد روزهای گذشته، سال‌ها یا فصل‌ها مشخص شوند.

بازخورد ۴:

مواجهه نویسنده با داده‌ها از نظر تکنیکی خلاقانه، دارای انعطاف و تحسین برانگیز است. متن در بخش طرح مسئله توفیق چندانی ندارد. خواننده نمی‌فهمد باید در ادامه دنبال چه چیزی بگردد و انتظار مواجهه با چه چیزی داشته باشد. به همین خاطر خواندن برایش شبیه به گشت و گذاری در قیمت ارز و رشد نقدینگی می‌شود. اگرچه شروع متن جذاب است اما پی ریزی مناسبی برای ادامه مطلب ندارد. چند مورد چند بار در متن تکرار شده و ممکن است چرایی آن برای خواننده سوال شود، مثلا اینکه درس نگرفتن سیاست‌گذار معلول چیست؟

برگشت به فهرست

 

آب ایران چگونه ته ‌کشید؟ نهادهای لرزان آب بر خاک سست

بازخورد۱:

موضوع مورد اشاره، بسیار مهم است اما نویسنده در پروراندن مطلب نتوانسته است حق مطلب را ادا کند بخصوص در مورد مسائلی نظیر کم‌آبی و بحران آب، جا دارد تحلیل غنی‌تری اعمال شود.

بازخورد۲:

متن چهارچوب و زبان استاندارد دارد. تحقیق آن بسیار تأثیرگذار است. در قسمت‌هایی همچنان به ورطه‌ی متون خیلی خشک پایان‌نامه‌ای می‌افتد اما در قیاس با کلیت آن و ویژگی‌های تأثیرگذارش قابل چشم‌پوشی است. اینکه بعد از طرح مسئله راه‌کارهایی در دل خود دارد و پیشنهاد‌هایی دارد بسیار قابل‌احترام است. در رابطه با ارائه‌ی اصل کلماتی نظیر آبخوان و یا آب‌بر در کنار معادل‌های فارسی  بهتر بود برای مخاطب عادی، توضیحی ارائه می‌شد.

بازخورد ۳:

کنار هم نشاندن مشاهدات و مصاحبه‌های شخصی با گزاره‌های کلی و آمار مصرف و توصیحات بعدی در ابتدای مطلب هنرمندانه است. این توضیحات می‌توانند با عکس نیز همراه شوند و از این طریق به مطلب جا ببخشند. پرداخت موضوع شیوا و مفهوم است. عبارت «سر ما» با توجه به تداعی‌هایی که با خود دارد قدری با متن بیگانه است. تنوع داده‌هایی که به صورت مستند در متن به کار گرفته شده بسیار مفید و قابل تحسین است. مقاله در جمع‌بندی به اندازه طرح موضوع در ابتدا موفق نیست. با توجه به گستره اطلاعات نیاز به جمع‌بندی منسجم و تاثیرگذار بیشتر نیز احساس می‌شود.

بازخورد ۴:

متن خیلی خوب شروع میشه، سیر تاریخی بسیار جالب توضیح داده می‌شه، اما در بخش نتیجه‌گیری ناگهان افت می‌کنه، اساسا معلوم نیست علت آوردن شاخص حکمرانی و همبستگی‌اش با تعداد چاه‌ها چیست و چرا ناگهان نویسنده به این سمت معطوف شده.

بازخورد ۵:

نویسنده متن خوشخوانی دارد و تلاش خوبی انجام داده که تا انتهای مطلب از سوژه‌ی خود دور نشود. مصورسازی‌های کار به نظر میاد ثانویه باشند و البته زیبایی‌های بصری مناسبی ندارند و نویسنده صرفا بر آن تحلیل خود را نوشته. همچنین در موارد مثل تغییر اقلیم که از آن یاد می‌شود، بهتر بود که توضیحاتی در این مورد اضافه شود.

برگشت به فهرست

رشد اقتصادی دهه ۴۰ از کجا آمد؟

بازخورد۱:

نویسنده کل تجربه دهه ۴۰ را به نفت تقلیل داده است درحالی‌که این مسئله را بیان نمی‌کند که چرا رشد بخش نفت در آن سال‌ها منجر به بیماری هلندی نشد ( در واقع از بعد از شوک نفتی دهه ۵۰ ما بیماری هلندی را تجربه کردیم اما قبلش خیر) و چرا در سایر دوره‌های رونق نفت مثل دهه ۵۰ و نیمه دوم دهه ۸۰ گرفتار بیماری هلندی شدیم؟ بدون روشن‌سازی این مطلب، عملاً نوشته و هدفی که دنبال می‌کرده است ابتر می‌ماند. بااین‌وجود مصورسازی داده این مقاله بسیار خوب و قابل‌قبول است.

بازخورد۲:

قسمت تحقیق مقاله خوب است. نویسنده کمی ناقص و کمی تک‌بعدی با سوژه‌ی خود مواجه می‌شود و در انتها مخاطبش را با سؤالات متعددی به حال خود رها می‌کند. این را با توجه به‌عنوان و ادعای خود مقاله می‌گویم. درواقع این مقاله پاسخ و تحلیلی شتاب‌زده و زیادی مختصر و تک‌بعدی به این سؤال است که رشد اقصادی دهه ۴۰ از کجا آمد؟

بازخورد ۳:

مطلب بسیار سرراست و روان بیان شده و روی موضوع مهم دست گذاشته و تصویر رایج درباره دستاوردهای صنعتی دهه ۴۰ شمسی در ایران را با دقت و حوصله مورد پرسش و واکاوی قرار می‌دهد. مصورسازی‌ها با دقت و وسواس تنظیم شده در نتیجه اغلب چشم نواز هستند. مثلا رنگ‌ها با دقت انتخاب شده و متن در نمودارهای مختلف به آن‌ها پایبند باقی مانده است. اما برخی از ظرایف رعایت نشده که با این اندازه دقت و وسواس تناسب ندارد. به عنوان نمونه سال‌ها در محور افقی بسیار نزدیک به هم درج شده اند، درحالیکه می‌توان هر دو یا هر پنج سال یک بار عدد را درج کرد و نیازی به درج همه سال‌ها نیست. علاوه بر این، در نمودارها معدن و نفت به جای یکدیگر نشسته‌اند که می‌تواند برای خواننده‌ای که متن را گذرا نگاه می‌کند سردرگم‌کننده باشد. علاوه بر این درج تیتر در نمودارها نیز می‌تواند به بیننده در دریافت آن کمک کند. نمودار یکی مانده به آخر تناسب گرافیکی کافی با بقیه نمودارها ندارد. الان سال ۲۰۲۴ است. چرا این نمودار تنها تا سال ۲۰۰۶ جلو آمده؟
متن با اینکه مایه استدلالی در خور توجهی دارد اما چندین بار خود به گزارش نمودار و تصویر تقلیل می‌دهد. مثلا در «یکی از نکات قابل تامل این تصویر رشد خیره‌کننده تولید، مصرف و سرمایه‌گذاری در سال‌های پیش از ۱۳۵۵ است»، نمودار تبدیل به موضوع اصلی شده در حالیکه موضوع اصلی می‌تواند همچنان اقتصاد دهه چهل باقی بماند. این رویکرد جا را برای فکر و تحلیل تنگ می‌کند و در متن زیاد دیده می‌شود. پیشنهاد می‌شود برخی از این جملات مثل « تصویر ۳ سهم هر بخش در رشد تولید ناخالص داخلی را نشان می‌دهد. ارتفاع هر ستون رشد اقتصادی آن سال را نشان می‌دهد و رنگ‌های هر ستون نشان می‌دهد چه بخشی از رشد محقق شده مربوط به بخش‌های مختلف است.» به زیرنویس نمودارها متنقل شوند و از متن اصلی حذف شوند. اتکا بر این شیوه سبب شده متن جمع بندی مناسبی نداشته باشد.
در مجموع کار بسیار ارزشمندی است اما نیاز به اصلاح دارد و با برخی اصلاحات میتوان آن را به یک مقاله عالی بدل کرد.

بازخورد ۴:

داده‌ها و مصور‌سازی خوب، تحلیل در متن ای کاش بیشتر بود و از صرف تکیه بر داده‌ها فراتر می‌رفت. در حقیقت، در جاهایی تفصیل کم داشت و توضیح مسائل  تاریخی و اقتصادی مطرح شده  انگار برای نویسنده بدیهی بوده‌اند و آنها را در ذهن خواننده در قامت عقل سلیم پنداشته و بدون توضیح بیشتر مساله را رها می‌کند.

برگشت به فهرست

 

گستره جغرافیایی اعتراضات معیشتی اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۱

بازخورد۱:

سهل‌انگاری‌های دستوری در متن زیاد است و تا حدی منجر به اختلال در فهم مطلب می‌شود. متن قدرت استدلال کمی دارد و کمی گیج کننده است و در نقطه‌ای ناگهانی و عجیب تمام می‌شود.
بااین‌حال نکته‌ی مثبت مقاله نمودارها هستند که مستقلاً و قائم‌به‌ذات به‌عنوان داده‌هایی تصویری جذابند ولی متأسفانه بده‌بستان ارگانیک و منجسمی بین آن‌ها و متن اتفاق نمی‌افتد.

بازخورد ۲:


شدت اعتراض بر اساس چه اخباری محاسبه شده است؟ پست‌ها با چه معیاری انتخاب شده‌اند؟ آیا پلتفرم‌های مختلف یک چیز را نشان داده‌اند؟ برای اتکا به این داده می‌توان شواهد بیشتری برای قابل اعتماد بودن گردآوری کرد. آوردن نمونه ای از داده در پیوست حتما کمک می‌کند. استان‌هایی که بدون اعتراض ذکر شده اند بعضا – مثلا البرز – جای سوال دارند.
توصیه می‌شود برای بررسی روابط نمودارهای پراکندگی ترسیم شود. لزوما همه چیز در ضریب همبستگی پیرسون و پی-مقدار قابل مشاهده نیست. ممکن است رابطه غیرخطی باشد.
وضعیت اعتراضی شهرهای معترض عملا درباره استان‌های معترض است و نکته درباره شهرهای معترض ندارد.
تحلیلی که در این بخش آمده و همینطور مصورسازی همراه با آن، برای انتقال پیام نیاز به طراحی ساده‌تری دارند.
در مجموع دستاورد و نتیجه‌گیری متن به گونه‌ای نیست که بتوان آن را به دیگری عرضه کرد. دستاورد اصلی متن احتمالا همبستگی شاخص‌های اقتصادی استان‌ها با شدت اعتراضات است که دستاورد جالبی است اما در متن به گونه‌ای تنظیم نشده که دستاورد اصلی متن این است.
شاید اگر متن به گونه‌ای ویرایش شود که دستاورد اصلی آن موقعیتی کانونی در آن پیدا کند بتوان به نسخه‌ای عالی از مقاله دست پیدا کرد.

بازخورد ۳: 

استفاده از داده‌های توییتر و ارتباط آن با شاخص‌هایی مثل فلاکت ایده‌ی عالی بوده و نویسنده توانسته به خوبی آن را نشان دهد. همچنین مصورسازی‌های مناسب و طراحی خوب و با جزییاتی که خواننده بدون توجه به متن می‌تواند اطلاعات خوبی از آن برداشت کند. نقطه ضعف اثر بخش ژورنالیستی کار هست که نتوانسته متنی منسجم با نقطه شروع، بدنه و در نهایت جمع‌بندی به سرانجام برسد. از شروع کار وارد فرایند تحلیل شده و در نهایت با تحلیل آخر متن به پایان می‌رسد.

برگشت به فهرست

 

رقابت نزدیک پزشکیان و جلیلی در آخرین نظرسنجی‌های میدانی و مجازی

بازخورد۱:

مطلب قدیمی است و عبارت‌ها به‌روزرسانی نشده است. همچنین مصورسازی جالب نبود. بهتر بود آمار واقعی (آنچه روی داد) را در ستون آخر می‌آورد تا مقایسه بهتری در مورد نظرسنجی‌ها به دست آید.

بازخورد ۲:

مجموعه متنوعی از داده‌ها گردآوری و مختصر و مفید گزارش شده است. متن سرراست و خوشخوان است. نویسنده در مدیریت اطلاعات به گونه‌ای که هم به منابع مختلف سرک بکشد و هم متن از حوصله خواننده خارج نشود بسیار توانا ظاهر شده است.عبارت « اما یک چیز قطعی است: … » برای متنی که سعی بر اساس داده و مشاهده صحبت کند در انتها خواننده را دچار ضربه می‌کند. اگر چیز قطعی نیز به نظر بی‌راه نیست. اما با توجه به این که داده‌های مربوط به سکوهای داخلی مثل ایتا و بله در متن گزارش نشده، ترکیب استفاده شده چندان با سیاق متن سازگار به نظر نمی‌رسد. در مجموع کار بسیار ارزشمندی است. از نقاط قوت دیگر آن می‌توان به این مورد اشاره کرد که احتمالا در زمان بسیار کوتاهی آماده شده است. واترمارک خبرآنلاین به زیبایی تصاویر ضربه زده است.

بازخورد ۳:

متن خوش‌خوان هست و از داده‌های مناسبی استفاده کرده اما مواجه با داده‌هایی مثل گوگل‌ترندز به عنوان نمود جامعه و تعمیم آن باید با اغماض صورت بگیرد. همچنین نویسنده از توصیف و ذکر ارقام بیشتر نرفته و در نهایت نتیجه‌گیری کرده که ارتباط مستقیمی با متن کار ندارد و به داده‌ای ارجاع داده که در دسترس نیست.

برگشت به فهرست

 

روایت آماری از راه رفته زن ایرانی

بازخورد۱:

با توجه به جوان بودن، نویسنده مرور بسیار خوبی روی داده‌های حوزه زنان انجام داده است و تا حدی توانسته است مسئله را بپروراند. توجه به داده داخلی و بین‌المللی و مقایسه تطبیقی با کشورهای منطقه جالب توجه بود. نویسنده می‌توانست کمی نقش فرهنگ را هم با استفاده از داده ارزش‌ها و نگرش‌ها پر رنگ کند و مطلب را غنی‌تر کند.

بازخورد۲:

متن از نظر امتیاز و نوع مواجهه با موضوع جمع‌وجور و بی‌ادعا و سرراست است و به همان چارچوبی که طرح کرده وفادار می‌ماند و نسبتاً استاندارد است. ضمناً نمودارها به‌روشنی و کارآمد و به لحاظ گرافیکی بسیار چشم‌نواز طراحی شده‌اند.

بازخورد ۳:

کاهش نرخ بیکاری ممکن است نتیجه دلسرد شدن نیروی کار باشد و لزوما به معنای بهبود بازار کار نیست و خوب است با احتیاط با آن بر خورد شود. البته در این متن خللی در استدلال‌ها به وجود نیاورده است.
استفاده از عباراتی مثل «برخی پژوهش‌ها نشان می‌دهند…» در مقاله‌ای که سعی می‌کند در تمامی ابعاد متکی بر داده و مشاهده صحبت کند موجب تضعیف متن می‌شود.
پیشنهاد می‌شود در مواردی مثل « سازمان ملل متحد سه شاخص برای اندازه‌گیری نابرابری جنسیتی در نظر می‌گیرد؛ سلامت، توانایی و بازار کار» که نوعی طبقه‌بندی یا دسته‌بندی ارائه می‌شود، از بولت پوینت یا شماره‌بندی در سطرهای مختلف استفاده شود. این نوع بیان در بعضی موارد می‌تواند به دریافت مطلب کمک کند. مخصوصا در این مطلب که در انتها دوباره به این دسته‌بندی بازگشته می‌شود.
مقاله در کل بسیار روان و گیرا پیش می‌رود. از نظر روش تحلیل در برخی موارد مخصوصا در بخش‌های میانی نیاز به بازنگری دارد. مثلا مواردی مانند افزایش سن ازدواج ممکن در بسیاری از کشورهای دنیا رخ داده باشد و ارتباط چندانی به طرح بحث اولیه ندارد. به عبارت دیگر اقلام اطلاعاتی که در متن ارائه می‌شود می‌تواند در راستای هماهنگی بیشتر با طرح بحث ابتدایی و پیام اصلی آن گزیده‌تر شود.
تصاویری که در متن آمده محدود به نمودار خطی و میله‌ای باقی مانده و تنوع بصری نمودارها کم است. اگر تعداد نمودارها کم بود چندان به چشم نمی‌آمد. اما با توجه به این که بیش از ۱۰ نمودار مختلف در متن آمده ترکیب «خط میله خط میله خط میله … » کمی به چشم می‌آید. می توان از نظر میزان اطلاعات ارائه شده و جزئیات مندرج در آن بین نمودارها تفاوت ایجاد کرد – یکی پرجزئیات و یکی کلی – تا از یکنواختی – بصری – مطلب کم شود. جمع بندی متن به اندازه طرح بحث ابتدای آن کار شده نیست. با توجه به گستردگی اطلاعاتی که ارائه می‌شود نیاز به یک جمع‌بندی منسجم کم‌وبیش احساس می‌شود.

برگشت به فهرست

 

سفر به دنیای گنجور!

بازخورد۱:

مطلب بسیار جذاب و خواندنی است. با کنجکاوی و جسارت پیش می‌رود و خواننده را همراه خود می‌برد. امیدوارم نویسنده محترم به فعالیت‌های ارزشمند خود در حوزه عمومی ادامه دهد و شاهد تحلیل های جذاب ایشان باشیم. جای خالی تحلیل داده در حوزه عمومی در موضوعات غیراقتصادی در فضای فارسی‌زبان به شدت احساس می‌شود.
اگر بخواهم پیشنهاداتی برای بهبود داده باشم یک نکته کلی و چند نکته جزئی به نظر می‌رسد.
اگر گستره وسیع محتوای ویدئویی را شامل طیفی از محصولات از ویدئوی شورت برای استوری اینستاگرام، تیزر تبلیغاتی، ویدئوکلیپ تا فیلم کوتاه، سریال و فیلم سینمایی در نظر بگیریم، کسی که گرایش به فیلمسازی دارد ممکن است در هر یک از این استعدادهای ویژه‌ای از خود بروز دهد. مشابه همین طیف را می‌توان برای محتوای متنی نیز ذکر کرد. با توجه به متن حاضر و ویژگی‌های موجود در آن، توصیه می‌شود نویسنده و تحلیلگر محترم برای طبع‌آزمایی در انتهای طیف نیز تلاش کند.
اولین اقدام می‌تواند این باشد که گام‌هایی برای شکستن «کدبسندگی» برداشته شود و چیزی در متن باشد که لزوما با کدنویسی از منابع داده استخراج نشده باشد. مثلا یکی از اکتشافات جذاب متن رویکرد برخی اشعار به مقوله نقطه است مثل قصیدۀ محذوف النقط وطواط یا شعری از بیدل که تنها نقطه آن در تخلص شاعر آمده است. از آنجایی که این پدیده‌ها احتمالا اتفاقی نیستند و شاعران انگیزه‌هایی برای سرودن چنین ابیاتی داشته‌اند، قاعدتا خرده‌فرهنگی حول آن‌ها وجود داشته که می‌توان درباره‌اش جستجو کرد و نکات جذابی برای بازگو کردن برای خواننده پیدا کرد. تحلیل داده می‌تواند سرنخی برای جستجو در جهان خارج در اختیار ما قرار دهد. سرنخی که بر زمین سخت ایستاده است و با اطمینان زیاد می‌توانیم بگوییم و سراب نیست و اگر بگردیم‌ حتما به چیزهایی خواهیم رسید. این صرفا یک پیشنهاد است. اگر بیشتر فکر کنیم حتما ایده‌های بیشتری برای تلاقی دستاوردهای تحلیل داده این مقاله با جهان بیرون از خودش پیدا خواهیم کرد.
این تلاش به گونه‌ای در تلاش برای ایجاد ارتباط با نام‌های ایرانی انجام شده اما همچنان جای رشد و پرداخت بیشتر دارد.
ممکن است تصور شود این کار برنامه‌نویس نیست. پژوهشگر خوش ذوقی از حوزه‌های دیگر مثل ادبیات باید باشد و از این موارد استفاده کند. این اتفاق بسیار میمون و مبارک است، اگر بیافتد.
توجه به برخی جزئیات نیز می‌تواند به ارتقای کار کمک کند. مثلا رویکرد نسبی در واکاوی اعداد در کنار رویکرد مطلق. مثلا ۶۱۸۹۴ کلمه منحصر به فرد در اشعار مولانا تعداد مطلق گزارش شده است. استفاده از اعداد مطلق برای مقایسه شعرا خالی از لطف نیست و نکات فراوانی دارد. اما برای غنای بیشتر می‌توان اعداد را نسبت به مجموع تعداد کلمات ایشان نرمال کرد تا تاثیر کم‌کار یا پرکاربودنِ شاعر در صورت نیاز خنثی کنیم.
در بعضی موارد کلمات منحصر به فرد ممکن است برای خواننده سوال شود که در مورد انواع پیش پردازش lemmatization و stemming و … چه رویکردی در پیش گرفته شده است. مثلا آیا «خورد» و «خوردم» و «نخورد» و «خوردن» و «می‌خورم» یکسان در نظر گرفته شده یا متفاوت شمرده شده‌اند.
در بسیاری موارد مقدار فراوانی در جدول گزارش شده است. این موارد اگر در قالب توزیع ترسیم شوند بعضا قابلیت مقایسه و تفسیر پیدا می‌کنند.

بازخورد ۲:

ایده اثر جالب است و کاربرد تحلیل داده در متن و مصورسازی‌ها در بهترین حالت است اما متن نتوانسته تبدیل به گزارش شود و نویسنده اشعار را صرفا با نگاهی فنی بررسی کرده و سویه‌ی ادبی آن خالی است. همچنین هیچ تحلیل عمیقی در متن نیست که البته انگار نویسنده تمایلی به آن نداشته است.

برگشت به فهرست

 

زنان در دنیای دیجیتال: بین تبعیض و شکوفایی

بازخورد۱:

مقاله روان، خواندنی، مهم و ارزشمند است. در استناد می‌توان در سطوح مختلف بهتر باشد. هم مکث بیشتر روی «داده» و «روش گردآوری» آن مجالی برای خواننده ایجاد می‌کند تا مطلب را هضم کند و اعداد را بفهمد. پرش‌های پی‌درپی متن روی «شاخص»‌ها نه تنها دنبال کردن محتوا سخت می‌کند بلکه اعتبار آن‌ها را در ذهن خواننده نیز کم می‌کند. نمودار و مصورسازی خیلی خوب است اما مخاطب نیاز دارد ذهنیتی داشته باشد داده‌های آن از کجا و چگونه گرد آمده‌اند. نکاتی که در متن هست با دقت و سلیقه انتخاب شده و خواننده را به ادامه ترغیب می‌کند. آنچه می‌تواند بهبود یابد «تقویت نگاه روشمند» در متن است.

بازخورد ۲:

موضوع نوشته جذاب و متن با نثری روان سعی کرده با کمک داده‌ها و مصورسازی‌ها جلو بره. نقطه ضعف ابتدا بر رفرنس داده‌هاست که صرفا به سایت خلاصه شده و برای مثال در رفرنس اول dev.to، یک شبکه اجتماعی برای برنامه‌نویس‌هاست و نه سایت آماری و همچنین در نتیجه‌گیری، راه‌حل‌ها فراتر از یافته‌های قبل است.

برگشت به فهرست

نیم قرن تا قحطی در نصف جهان

بازخورد۱:

مطلب بسیار مهم و مفیدی است و تلاشی در خور تحسین برای ارائه اطلاعات مرتبط پیش می رود. نام مطلب به صورت تعجب آوری با بدنه آن ناهمخوان است. عنوان و بند ابتدایی درباره اصفهان است اما بقیه مطلب هیچ اختصاصی به اصفهان ندارد.

بازخورد ۲:

نویسنده اثر موضوع مهمی را انتخاب کرده و توانسته با استفاده از داده‌ها موضوع را نشان دهد اما بیشتر از توصیف نرفته و داده‌های و تحلیل‌ها از گزارش‌های منتشر شده پیشین هست و حتی عنوان اثر هم عملا در دل متن گواهی بر آن نیست و از گزارش‌های استفاده شده، استخراج شده است.

برگشت به فهرست

نگرش‌ اقتصادی ایرانیان؛ چپ‌گرایی، رقابت‌محوری و پراگماتیسم

بازخورد۱:

مقاله جذاب و مفیدی است. رویکرد نویسنده در پرداختن به بخش‌های مختلف پر کشش دارد. خوب است در بخشی از مقاله به مشخصات «داده» پیمایش و روش‌های گردآوری آن قدری پرداخته شود. با توجه به برآمدن تمامی گزاره‌ها از نمونه می‌توان از مفاهیمی مثل بازه اطمینان نیز استفاده کرد و میزان عدم قطعیت گزاره‌ها به نحوی گزارش کرد. بخش خوشه‌بندی جزو بخش‌های جذاب مقاله است که به مصورسازی برای بیان موثرتر خود نیاز دارد اما علی رغم ظرفیت و نیاز بالا از آن استفاده نشده است. قراردادن منابع و لینک ها و پیوست در انتها برای انتقال برخی موارد به پیوست مثل متغیرهای خوشه بندی می‌تواند مقاله خواناتری به وجود بیاورد. نکات ارزشمندی در مقاله هست که با قدری ویرایش و باز طراحی و اولویت بندی و تلخیص، می‌توان آن‌ها را به صورت تاثیرگذارتری به مخاطب عرضه کرد.

بازخورد ۲:

متن ایده‌ی خوبی دارد و اگر چه تلاش کرده در بخش اول مثال‌هایی برای داستان‌پردازی بهتر بزند اما در نهایت از توصیف خارج نمی‌شود. بخش دوم هم بهتر بود نتایج به شکلی استخراج و استفاده شود که در قالب نمودارهای مختلف برای دور شدن از متن طولانی استفاده شود. طولانی بودن متن برای خواننده به صورتی است که گاها موضوع اصلی از ذهن پاک می‌شود و خواننده باید با متن رفت و برگشت مضاعفی داشته باشد.

برگشت به فهرست

سایه جنگ و تحریم بر اقتصاد روسیه

بازخورد۱:

«برافروخته‌شدن آتش جنگ، میان روسیه و اوکراین، که برخی آن را جنگ روسیه علیه همه اعضای ناتو عنوان کردند، منجر به تحولات بزرگی در روابط بین‌الملل و اقتصاد جهانی شد.» این جمله با توجه به بندی که با «که» به آن الصاق شده برای شروع چندان مناسب نیست. برای شروع جملات کوتاه‌تر و تاثیرگذارترند. علاوه بر این، عبارت «برخی آن را … عنوان کرده‌اند» عبارت گنگی برای استناد در جمله ابتدایی است. استفاده از این موارد در بدنه متن مشکلی ندارد اما در جمله ابتدایی انگیزه خواننده را برای ادامه کم می‌کند و بهتر است برای استفاده از آن‌ها احتیاط کرد.
مثلا اگر با همین جمله شروع شود: «تعداد تحریم‌های روسیه پس از جنگ اوکراین از ۱۴ هزار مورد فراتر رفته و آن را به تحت تحریم‌ترین اقتصاد جهان بدل کرده است … » هیچ اشکالی در متن به وجود نمی‌آید. سوالی که پس از این مورد طرح شده بسیار بجا و جذاب است.
در بندهای بعدی نویسنده روندهایی را گزارش می‌کند که به نظر می‌رسد محصول مشاهده بررسی نمودار تغییرات شاخص‌های روسیه است اما خواننده هنوز آن‌ها را ندیده است. وضعیت نابرابری که بین خواننده و نویسنده رخ داده کمی سر در گم کننده است. اگر این کار با انگیزه مشخصی مثل ایجاد حس تعلیق انجام می‌شد، خواننده در می‌یافت که در ادامه باید دنبال چه چیزی در متن باشد. اما چیزی در خواننده بر نمی‌انگیزد. حتی کمی تشویش هم ایجاد می‌کند. چون انگار به چیزهایی استناد می‌شود اما او آن‌ها را نمی‌بیند. در فرمت دیتاژورنالیسم معمولا نویسنده از این وضعیت پرهیز می‌کند. بلکه سعی می‌کند خواننده را در موقعیتی برابر نسبت به داده‌ها قرار دهد.
نمودار ارزش روبل بسیار زیبا و گویا ترسیم شده است.
در توضیحات اولین نمودار گفته شده « نرخ روبل، در این بازه، به ۱۴۱ روبل در برابر یک دلار کاهش یافت» اما در نمودار نرخ برابری نهایتا به ۱۱۲ یا ۱۱۳ میرسد. اگر ۱۴۱ مربوط به نرخ روزانه است بهتر است تصریح شود تا خواننده احساس ناهمخوانی نکند.
در متن افزایش ارزش روبل از حدود ۷۵ تا حدود ۹۵ عملا حمل بر شکست سیاست‌های پولی روسیه شده. ممکن است این تصور برای خواننده به وجود بیاید که در دیگر کشورها هنگام جنگ این شاخص‌ها چگونه تغییر می‌کند. این سوال با توجه ماهیت تاثیرات جنگ برای گزارش تاریخ‌های مهم روی نمودار رشد ناخالص ملی هم پیش می‌آید.
تحلیل نقش پررنگ چین و هند در تجارت روسیه پس از جنگ جزو نقاط قوت متن است.
مصورسازی‌ها با حوصله و سلیقه ایجاد شده و از نقاط قوت متن است. اتکای متن به فراز و فرود تغییرات گاهی زیاد می‌شود. علاوه بر این گاهی در استدلال‌های معطوف به عملکرد روسیه شتاب‌زدگی دیده می‌شود. افزودن جنس متفاوتی از استدلال و استفاده از رویکردهای تطبیقی و همه‌جانبه (تا آنجا که امکان‌پذیر) می‌تواند به بهبود این موارد و ارتقای مقاله کمک کند.
در مجموع مقاله ارزشمندی است و ظرفیت‌های مختلفی در آن دیده می‌شود.

بازخورد ۲:

اثر مقدمه و تقسیم‌بندی‌های مناسبی دارد و از نمودارهای مناسبی و گرافیک زیبایی برای تحلیل‌های خود استفاده کرده اما چند نقطه ضعف دارد؛ تحلیل‌های هر بخش و جمع‌بندی نهایی در آمار و نمودارها مشخص نیست و وضعیت بحرانی اقتصاد روسیه را نمی‌توان در هیچ کدام از تحلیل‌ها دید. همچنین در مصورسازی‌ها به دلیل آن که داده‌های متفاوتی استفاده شده، نیازمند به ذکر منبع در خود نمودار هست.

برگشت به فهرست

کنکاشی پیرامون حضور اتباع افغان در ایران به واسطه شبکه‌های اجتماعی (افکارسنجی و رسانه‌سنجی نظرات کاربران فارسی‌زبان ایرانی)

بازخورد۱:

انتخاب موضوع و زاویه دید در ورود به بحث و ادامه فکر شده و ارزشمند است. اما مقاله برنامه‌ای برای حضور و اثرگذاری در عرصه عمومی ندارد و تلاشی برای آن نمی‌کند. در نتیجه بیشتر شبیه یک مقاله دانشگاهی است تا یک مطلبی که در فضای رسانه و روزنامه‌نگاری عرضه شود. این رویکرد هم در ساختار متن و هم در زبان آن قابل ملاحظه است.
متن در برخی موارد با جزئیات زیادی ایده خود را توضیح می‌دهد اما در برخی موارد به عبارتی کلی و سربسته مثل « داده‌کاوی رسانه‌ها نشان می‌دهد که … » یا «ترسیم شبکه گفی این هشتگ…» بسنده می‌کند.
هشتگ اخراج_افغانی_مطالبه_ملی واجد یک موضع‌گیری آشکار و شدید است. آیا نمود شبکه کاربران آن تحت تاثیر این ویژگی نیست؟ برای پاسخ به این سوال مقایسه با هشتگ‌هایی با این ویژگی می‌تواند راهگشا باشد.
ایده نگاه به داده‌ پیمایش‌ها در کنار داده شبکه‌های اجتماعی بسیار جالب است و نگاه چندجانبه به مسئله کمک فراوانی کرده. با این حال مقاله بسیار سخت‌خوان است و در بخش دلایل احساسات منفی و فراز پایانی و در قالب جمع‌بندی نیز این مسئله حل نمی‌شود. اگر مطلب با سناریوی متفاوتی نوشته شود توفیق بیشتری در ارائه یافته‌های ارزشمند خود به مخاطب خواهد داشت.

بازخورد ۲:

موضوع داغ، داده‌های مناسب و بررسی سویه‌های مختلف موضوع نقاط قوت اثر بود و روش تحقیق و تحلیل داده‌ی بسیار خوبی که انجام شده، نقاط قوت اثر هست برای یک پژوهش یا گزارش علمی؛ اثر حتی در فرم هم ذیل چارچوب‌های پژوهش قرار می‌گیرد و فاصله‌ای با یک اثر دیتاژورنالیستی پیدا می‌کند. انتخاب نوع نمودارها مناسب بود اما در نمایش و مصورسازی نمودارها، اثر می‌توانست بهتر عمل کند. همچنین در متن گاهی نظرات شخصی بدون ارجاع به مثابه فکت آورده شده‌اند.

برگشت به فهرست

گزارش دیجی‌کالا و مشتریان جدید خرده‌فروشی‌های آنلاین؛ نسل Z در راه است

بازخورد۱:

نکات جذاب متعددی در متن هست که ذهن را درگیر می‌کند. مقاله ملموس و مفهوم پیش می‌‌رود و نکات ارزشمند و تازه‌ای بیان می‌کند. اگر قرار باشد پیشنهادی برای بهبود آن داده شود ایجاد تغییراتی برای به هم زدن یکدستی اطلاعات از نظر وزن و اهمیت در متن است به گونه‌ای که در پایان خواننده متوجه شود چه چیزی از یافته‌های دیگر برآمده و ارزش اطلاعاتی بیشتری دارد. تقویت رویکرد روشمند در تحلیل و ایجاد چهارچوبی برای جمع‌بندی می‌تواند این جنبه را در متن تقویت کند و بازگو کردن آن را برای دیگران ساده‌تر کند تا زنجیره‌ای از گزاره‌ها شبیه به یک آرگیومنت یا استدلال در ذهن خواننده رسوب کند.

برگشت به فهرست

   ۵۶ درصد از هزینه تهرانی‌ها را مسکن می‌بلعد

بازخورد۱:

مقاله بسیار مفید است و زبانی سنجیده دارد. در سیر ارائه اطلاعات و ارتباط بندها برای ترغیب خواننده به پیکیری و ادامه جای بهبود دارد. نمودار سهم مسکن در سال‌های مختلف و همینطور نمودار مقایسه استانی بسیار در عین سادگی بسیار گویا هستند. در برخی از پارگراف‌ها تعداد اعداد بیشتر از ظرفیت هضم خواننده است (مثلا در پاراگراف بعد از « جهش شدید سهم مسکن در استان تهران» یا پاراگراف اول بعد از «جهش شدید سهم مسکن در استان تهران»). در این گونه موارد می‌توان از جدول یا انواع دیگر فرمت‌های ارائه اطلاعات استفاده کرد یا مثلا با اضافه کردن توضیحات وقفه‌ای بین اعداد انداخت. با توجه به این که متن تقریبا در تمامی موارد سعی کرده مستند باشد و بدون داده آمار ندهد، بهتر از عباراتی مانند « داده‌های آماری و بررسی‌های پژوهشگران نشان می‌دهد در موضوع مسکن تهران …» یا «براساس برخی گزارش‌ها، جمعیت اتباع افغانستانی … » همچنان به این رویه پایبند بماند. جای این سبک از روزنامه‌نگاری در ایران کم‌وبیش خالیست و امید است با فعالیت‌های بیشتر از این دست نمونه‌های بیشتری از آن را شاهد باشیم.

بازخورد ۲:

گزارش متن منسجم و روانی دارد و استفاده مناسبی از داده‌ها کرده است و توانسته در حوزه‌های مختلف مساله را نشان دهد. در مصورسازی می‌توانست نوآوری‌هایی داشته باشد و از استفاده صرف از یک نمودار خارج شود و فرم‌های متفاوت یا طراحی‌های بهتری داشته باشد. در بخش علل بحران، موارد ۱ تا ۳ بر مبنای داده هست اما دو مورد بعد رفرنس مرتبطی ندارد. برای مثال مورد جمعیت عظیم اتباع خارجی برای من سوال ایجاد کرد که این گروه چند درصد از معاملات مسکن را داشته‌اند/ چه محله‌هایی درگیر هستند آیا می‌شود این بحران را در کل تهران دید؟

برگشت به فهرست

بررسی نگرش ایرانیان به مهاجرت

بازخورد۱:

آمار مهاجرت مقوله بسیار پیچیده‌ایست و خوب است وقتی از آن حرف می‌زنیم به روش‌های گردآوری آن نیز اشاره‌ای داشته باشیم که اختلاف اعداد در منابع مختلف قابل تحلیل شود. نمودار جستجوهای گوگل و اوج گرفتن آن هنگام ناآرامی‌های سیاسی جالب توجه است. مجموعه متنوعی از داده‌ها و اطلاعاتی که در متن آمده تحسین برانگیز است. برای مطلبی که در حوزه عمومی و درقالب دیتاژورنالیسم منتشر می‌شود می‌تواند گزیده‌تر باشد و بیشتر روی مواردی که برای خواننده جدیدتر است (دستاوردهای منحصر به فرد این تحلیل) تمرکز کند تا گزاره‌های اصلی و استخوان‌بندی اصلی تحلیل در ذهن خواننده نقش ببندد. این بار را تاحد زیادی بخش جمع‌بندی به دوش می‌کشد. در مجموع تحلیل ارزشمندی است.

بازخورد ۲:

مشکل اصلی متن زیادی داده‌ها بود، به نظرم اگر متن خلاصه‌تر می‌بود یا حداقل داده‌های کیفی بار کم‌تری پیدا می‌کردند، متن خوشخوان‌تر می‌شد و بیشتر در قالب دیتاژورنالیسم جا می‌گرفت. در برخی داده‌ها مثل مقاطع فکر کردن به مهاجرت، وقتی عوامل دیگری مثل سن جامعهٔ آماری لحاظ نشده، نتیجه پرسش‌برانگیز می‌شود. استفاده از الفاظی مثل معاند، چندان با بی‌طرفی روزنامه‌نگارانه مناسبت ندارد.

بازخورد ۳:

متن داده‌محور و تحلیل‌های ذکر شده بر مبنای داده هست و نویسنده توانسته تا انتها آن را حفظ کند و از سویه‌های مختلف سوژه را در پلتفرم‌های مورد مطالعه نشان دهد. نقطه ضعف اثر، چارچوب آن است که به نظر در قالب گزارش‌های سازمانی نگاشته شده و تا گزارش متنی و خبری.

برگشت به فهرست

زخم بیکاری

بازخورد۱:

این مقاله حاوی پرداختی جامع و چندبعدی به موضوع بسیار مهم است. با توجه به این که مقاله با چیره‌دستی وضعیت neetها در ایران را گزارش می‌کند، این انتظار در خواننده ایجاد می‌شود که یک قدم از آن فراتر رود و درباره علل جمعیت قابل توجه آنان یا رهیافت‌های برای غلبه بر آن سرنخ‌هایی در اختیار خواننده قرار دهد که نویسنده نیز از آن آگاه است و در بخش پایانی متن روی همین موضوع تمرکز می‌کند و در آنچه انجام می‌دهد کاملا موفق است. اگر قرار باشد پیشنهادی برای بهبود چنین متن‌هایی داده شود، تمرکز بیشتر روی «داده‌ها» است تا نگاه به «شاخص‌ها». به عبارت دیگر متن می‌تواند روی داده‌هایی یک یا چند مرحله خام‌تر تمرکز کند و رهیافت‌هایی جدید درباره neetها در اختیار خواننده بگذارد. احتمالا مخاطبان نویسنده با این موضوع و ابعاد مصیبت بار بی توجهی به آن آشنا هستند.
تعداد اعداد در پارگراف ها گاهی بیش از حدی است که خواننده بتواند به راحتی دنبال کند.

بازخورد ۲: 

متن منسجم است و توانسته از داده‌ها برای توصیف وضعیت سوژه متن استفاده کند و تلاش کرده سویه‌های مختلف آن را نشان دهد. در بخش‌هایی از متن علی‌رغم وجود نمودارها، اعداد زیادی در متن استفاده شده که نیاز نبود و کاش تحلیل جای بیشتری داشت.

برگشت به فهرست

اطلس بهره‌وری ایران ، نمایشی از نابرابری‌های منطقه‌ای از منظر عملکرد بخش صنعت

بازخورد۱:

کار بسیار ارزشمند و مفیدی است و بخش‌هایی از آن حاوی رویکردهای بدیع است. اگر بخواهیم به نکاتی برای بهبود آن فکر کنیم این موارد را می‌توان برشمرد. برای قرارگیری بهتر در قالب دیتاژورنالیسم لازم است روش‌هایی مانند طرح سوال در ابتدای متن برای خواننده برای ادامه متن انگیزه ایجاد کرد. در متن فعلی خواننده ممکن است در مراحل میانی با افت انگیزه برای پیگیری مقاله مواجه شود. ممکن است تصور کنیم متنی که برای مخاطب سازمانی تهیه می‌شود نیازی به این ملاحظات ندارد. اما مدیران کسب‌وکار نیز در جهان کنونی مثل دیگران روزانه در معرض اطلاعات هستند و بهتر به ایجاد انگیزه برای آن‌ها نیز مثل دیگران فکر کرد تا متن بهتر و بیشتر خوانده شود. در برخی موارد پای نمودارها درج شده: «منبع: یافته‌های تحقیق». خواننده به صورت پیش‌فرض هر چیزی که در متن باشد را یافته آن می‌داند مگر آنکه خلافش تصریح یا آشکار شود. در نتیجه نیازی به بازگو کردن آن نیست. توصیه می‌شود به جای آن از عبارت «منبع داده: … » استفاده شود. با این شیوه مخاطب می‌فهمد داده‌ها از کجا آمده‌اند و مطمئن می‌شود تنها داده‌ها از منابع دیگر آمده‌اند و نمودار و محاسبات مربوط به آن متعلق به همین تحقیق هستند. رنگ و روی نمودارها می‌تواند بیشتر باشد.

بازخورد ۲:

استفاده صحیح از داده، فرایندهای آماری دقیق، مصورسازی های مناسب و انسجام متن و استفاده از داده نقاط قوت کار هست برای مخاطب متخصص؛نثر گزارش برای مخاطب حوزه‌ی عمومی نیست و نتوانسته مفاهیم تخصصی را در شکلی کاربردی‌تر و روان‌تر تبدیل و از آنها بهره‌وری کند.

برگشت به فهرست

کلسیم غذایی: نادیده گرفته شده

بازخورد۱:

مطلب مفید و در مجموع خوشخوانی از ژانر ژورنالیسم علمی است. برخی گزاره‌ها را اصولا نمی‌توان بدون استناد در متن آورد. مخصوصا در این ژانر. مثلا «حدود ۹۹ درصد از کلسیم بدن در استخوان‌ها و دندان‌ها ذخیره می‌شود» اصولا نباید بدون استناد و ارجاع باشد. مطالعاتی که به آن‌ها استناد می‌شود نیز بهتر است لینک شود به صفحه اصلی منابع آن‌ها تا خواننده به راحتی آن‌ها را پیدا کند. عناوین داخلی متن می‌توانند فکرشده‌تر انتخاب شوند. سیر ارتباطی بندهای مطلب می‌‌تواند خلاقه‌تر و جذاب‌تر باشد. این مطلب تاحدی خود را نبود جمع‌بندی و نتیجه‌گیری نشان می‌دهد. به عنوان نمونه به جای جمله پایانی «نکته‌ی بسیار مهم این است که مصرف این دارو می‌بایست حتما با مشورت پزشک صورت گیرد» می‌توان گزینه‌های تاثیرگذار دیگری برای پایان‌بندی این مطلب ارزشمند پیدا کرد.

بازخورد ۲:

نقاط قوت اثر استفاده موثر از داده‌ها، روایت منسجم از موضوع مورد نظر و مصورسازی مناسب برای هر داده هست و توانسته ارتباط منطقی بین داده‌ و متن ایجاد کنه اما همچنان گزاره‌هایی به عنوان فکت استفاده شده و و حتی جدول ارائه شده نیازمند به ذکر منبع هست و اگر چه راه‌حل برای مساله ذکر شده، اما اگر نمونه‌های موفقی هم از اجرای راه‌حل‌ها بود، می‌توانست کاربردی‌تر باشد. همچنین تکرار استدلال اصلی مطلب، نیاز نبود و متن را خسته کننده می‌کرد.

برگشت به فهرست


ارزشگذاری و تحلیل کسب‌وکار دیجی‌کالا در بازه ۱۴۰۲-۱۳۹۸

بازخورد۱:

بررسی ارزشمند و خلاقانه‌ای است. محاسبه از چند روش و تحلیل حساسیت از نقاط قوت آن است. با این حال مطالعه و پیگیری آن دشوار است.

بازخورد ۲:

فرایند ارزشمند تحلیل داده‌ برای رسیدن به داده‌هایی که در نگاه اول در دسترس نیستند، نشانه‌ی بارز کار هست و از مصورسازی‌های خوبی در کار استفاده کرده اما در نهایت اثر در قالب دیتاژورنالیستی نیست؛ تخصصی مانده و نثر آن در قالب روند مناسبی جلو نرفته است.

برگشت به فهرست

آخرین یافته‌های نظرسنجی‌های انتخاباتی در شبکه‌های اجتماعی / ۴۰ میلیون کاربر چه می‌گویند؟

بازخورد۱:

در روزگاری که موسسات نظرسنجی آفلاین و آنلاین در ایران و جهان در برآوردهای خود دچار اشتباهات نسبتا فاحش می‌شوند، تعمیم اطلاعات نمونه به کل جامعه آماری در عنوان «۴۰ میلیون کاربرد چه می‌گویند»، قدری از تواضع علمی دور است. حتی اگر به جای نمونه گیری کل شبکه تحلیل شده باشد و از نمونه گیری هم استفاده نشده باشد، باز رای کاربر برآورد شده و دربرگیرنده انواع خطاست.
تحلیل داده‌های آنلاین بسیار مفید و کارساز است اما ادعای «رفتار کاربران در فضای مجازی از اغلب نظرسنجی‌های میدانی و آنلاین گویاتر و دقیق‌تر است» نیاز به استناد دارد و نمی‌توان آن را به عنوان فکت به مخاطب ارائه کرد. ممکن است برای خواننده سوال ایجاد شود که سوگیری به سمت کاربران آنلاین چه می‌شود؟ و بسیاری سوال دیگر مثل این …
مجموعه داده‌هایی که در تحلیل به کار گرفته شده گسترده و تحسین‌بر‌انگیز است اما روایت یا برنامه منسجمی برای ارائه آن‌ها وجود ندارد و در نهایت پیام مشخصی از مجموعه نمودارها و جداول و اعداد و ارقام، فراتر از دو سطح نتیجه‌گیری در ذهن خواننده نقش نمی‌بندد که اولی خطای فاحش دارد و دومی عالیست.
داده‌های در دست ظرفیت‌ بیشتری برای افزودن به اطلاعات مخاطب و ارتقای سطح تحلیل وی دارد.

بازخورد۲:

متن ادبیات روان و منسجمی دارد و توانسته در نسبت با سوژه، داده‌های مناسبی را مصور و تحلیل کند اما تعمیم بیش از حد داده‌ها بدون توجه به محدودیت‌های داده‌ی شبکه‌های اجتماعی به نسبت کل جامعه می‌تواند خطا ایجاد کند. همچنین در مصورسازی‌ها از اسکرین‌شات سایت‌ها استفاده شده که جلوه‌ی مناسبی ندارد. در مورد تحلیل هم، نویسنده صرفا به تحلیل توصیفی از داده‌ها پرداخته و تحلیل عمیقی ارائه نکرده و در نهایت، ایستگاه آخر نوشته که نتیجه‌گیری است و متن به اتمام می‌رسد و نیاز به جمع‌بندی مناسب‌تری دارد.

برگشت به فهرست

گذشته، حال و آینده اقتصاد ایران؛ چقدر از خودمان عقبیم؟

بازخورد۱:

مطلب روان و حاوی اطلاعات مفیدی است. مصورسازی‌ها گویا و زیباست. می‌توانست خلاصه‌تر باشد. بررسی برخی سناریوها نکته جدیدی ندارد. وقتی پیام‌های اصلی متن انتقال پیدا می‌کند انگیزه خواننده برای پیگیری جزئیاتی از جنس اعداد و ارقام کاهش می‌یابد.
دایره مخاطبان می‌تواند تا این اندازه محدود به اقتصادخوانده‌ها تعریف نشود. در رسانه‌های بین‌المللی مثل ft و economist با گریز به ادبیات و اتفلاقات ملموس و همینطور توسل به تکنیک‌هایی مانند تمثیل، دایره مخاطبان را گسترده‌تر کنند. به عبارت دیگر می‌توان همین مطلب را به مراتب جذاب‌تر نوشت.

بازخورد ۲:

نوشته مسیر منسجمی را طی کرده و تحلیل‌ها بر مبنای داده‌ها جلو رفته و مصورسازی‌های مناسبی هم برای هر بخش استفاده کرده و توانسته سوژه‌ی مورد نظر خود را به درستی تحلیل کند اما مخاطب متن را نمی‌توان عمومی دانست و این ضعف اثر است.

برگشت به فهرست

شیوع آسان HPV، با مخفی‌کاری و بدون دسترسی به واکسن: آمار شیوع دست چه کسی است؟

بازخورد۱:

ایده متن و پرداختن به موضوع مهمی مثل HPV همانقدر که جذاب و مهم هست، نیازمند دقت بالاتر بر کار است. از نقاط قوت کار متن خوشخوان و تلاش نویسنده برای جمع‌آوری داده‌های مناسب است. در متن مواردی رعایت نشده، برای مثال در ترجمه گزارش who از عبارت Almost استفاده شده که به معنای تقریبا هست اما نویسنده از عبارت «تمام ما حداقل یک بار» استفاده کرده. همچنین در بخش داده‌ها اگر چه نویسنده متن مصاحبه مسئول وزارت را ذکر کرده (۱۲۰۰-۱۴۰۰) اما محاسبه را به اشتباه با صفر بیشتر جلو می‌برد و تا انتها و در جدول این مورد ادامه پیدا می‌کند. همچنین پیشنهاد برای بهبود نوشته‌هایی شبیه به این مورد یا حوزه‌های مثل سلامت که داده‌های منسجمی برای آن نیست و به سختی یافت می‌شود، این است که از داده‌ها و تجربیات موفق کشورهای دیگر (خصوصا کشورهای شبیه‌تر از لحاظ اقتصادی و فرهنگی و …) در کار و ارائه پیشنهادات سیاستگذاری استفاده شود.

بازخورد ۲:

موضوع جدید و مهمی است که نویسنده با وسواس و دقت تحسین برانگیزی در استناد گردآوری و نوشته شده است. از جمله موارد راهگشا برای فهم بهتر آن (سر در آوردن از اعداد متن چندان ساده و قابل انجام نیست) می تواند مقایسه با سایر کشورها باشد.

برگشت به فهرست

قبول‌شدگان شبهه‌ناک

بازخورد۱:

مطلب ارزشمند و البته تکان‌دهنده است. مطالعه آن به خاطر طولانی بودن بندها گاهی خسته‌کننده می‌شود. در فرمت روزنامه اینتر فضا را تلف می‌کند اما هنگام مطالعه در صفحه وب وجودش لازم است. پاراگراف‌های طولانی چشم و ذهن را بشدت خسته می‌کند.
سبک مطلب جستجوی میدانی و مصاحبه است و تلاشی برای انطباق آن فرمت دیتاژورنالیسم نشده است. مثلا می‌توان جدولی از مصاحبه‌ها ایجاد کرد که شهرستان محل استقرار فرد، سن، شغل فرد و نکات مهمی که گفته را ذکر کرد یا نقشه‌از آن‌ها ترسیم کرد.
البته فقدان این موارد چیزی از ارزش کار کم نمی‌کند. اما اگر بخواهد به فرمت دیتاژورنالیسم نزدیک تغییرات برای احیای نوعی «داده» در مطلب ضرورت دارد. داده ذهن خواننده را مرتب میکند و ظرفیت فهم و تحلیل را بالا می برد.

بازخورد ۲: 

من از خواندن متن لذت بردم، اماوجه دیتا کم‌رنگ بود و بالتبع مصورسازی هم وجود نداشت، در مورد داده‌های کیفی هم که برای گردآوری‌شان بسیار زحمت کشیده شده بود، متن در نهایت قطعیتی به دست نمی‌داد که این اتفاق و شبهه به چه نحوی رخ داده و آیا موردی قطعی از تقلب یافته و به چه نحوبوده، توقع داشتم نحوهٔ طراحی سوال برای کنکور کارشناسی که مورد شبهه است، دقیق‌تر توضیح داده می‌شد.

برگشت به فهرست

تعامل انسان و زمین بعد از عصر جدید، سیستم تجارت انتشار آلاینده‌ها

بازخورد۱:

مطلب نزدیک به ژورنالیسم علمی (scientific) است و در طرح بحث بسیار موفق عمل می کند. اما از نظر شیوه روایت و گیرایی جای بهبود دارد. از اواسط مطلب پیگیری آن رفته رفته سخت می شود. از نظر روش تحلیل خلاقیت هایی که بتواند به خواننده به حرکت درآورد به گونه ای که خودش علاقه مند به تحلیل موضوع و بررسی داده ها شود می تواند کمک کننده باشد.

بازخورد۲: 

اثر در ژانر روزنامه‌نگاری علمی توانسته به خوبی داده‌های حول سوژه را جمع‌آوری و تحلیل کند و مصورسازی‌های مناسبی انجام دهد. نقطه ضعف اثر طولانی شدن فرایند و تاکید زیاد بر ارائه داده‌های عددی و علمی در هر پاراگراف که باعث کسل‌کننده شدن متن و ناتوانی در جلب خواننده می‌شود. همچنین ادبیات می‌توانست عمومی‌تر شود و از یک متن تخصصی برای گروه خاص دور شود. نویسنده برخی نام‌ها و مفاهیم را برای مخاطب بدیهی فرض کرده و توضیحی در موردشان نداده، در کل برای مخاطب متخصص مطلب ارزشمندی است. 

برگشت به فهرست

ستاد کدام کاندیدا در کدام رسانه اجتماعی است؟

بازخورد ۱:

مقاله روان، مفید و در مجموع گیراست. اطلاعات متنوعی درباره موضوع مسکن عرضه می کند. اما طرح مسئله منسجمی ندارد و به همین خاطر گاهی به خواننده احساس پراکندگی می دهد. به عنوان نمونه در ابتدای مقاله وقتی فقط خواننده فهمیده مسکن موضوع اصلی مقاله است گریزی به انتشار داده زده می شود و بعد سهم مسکن از هزینه و بعد درآمدهای نفتی و بیماری هلندی و … . پرش های سریع مطلب روی ابعاد مختلف موضوع تداعی کننده نوع مواجهه مخاطب با اطلاعات در شبکه های اجتماعی مثل اینستاگرام است. در مطالب تفصیلی که احتمالا مقالات دیتاژورنالیسم هم ذیل آن قرار می گیرد انتظار خواننده این است مطلب جدیدی دستش بیاید، سطح تحلیلش بالاتر برود، استدلالی قابل ارائه به دیگران پیدا کند و مواردی از این دست. این مقاله اطلاعات ارزشمندی به مخاطب ارائه می کند اما از منظر تحلیلی و انسجام کلی جای بهبود دارد. در مورد مقایسه دولت ها که در عنوان اصلی به آن اشاره شده نیز نیازمند بررسی روشمندتری است.

بازخورد ۲:

نقاط قوت اثر این که متن ساختار منسجمی دارد و از داده‌ها به خوبی استفاده کرده و مصورسازی‌های مناسبی دارد.از آن سو، مقدمه متن اشاره‌های به دلیل اهمیت مسکن کرده و خیلی کوتاه، بدون ذکر توضیحاتی منطقی از آن گذر کرده‌است و در بخش‌هایی از متن نویسنده با «به نظر می‌رسد» سعی کرده تن به تحلیل مبتنی بر داده ندهد، اما تحلیل‌های خود را ثبت کند. در مصورسازی‌ها ثبت برچسب‌های زمانی برای رخدادهای خاص (شروع/پایان ریاست‌جمهوری و …) باعث بهتر فهم شدن آنها می‌شد. برای مثال در مصورسازی نسبت خانوارهای کل شهری که نمودارها نزدیک به هم هستند و نسبت را نشان می‌دهد، بهتر بود که از لاین چارت با عدد استفاده شود یا عددهای هر کدام از ستون‌ها ثبت شوند. بخش منابع داده‌هاو لینک به آنها در کار نیر باعث بالا رفتن اعتبار آن می‌شد.

برگشت به فهرست

از تحصیلات تا اشتغال: مسیر ناهموار زنان ایرانی

بازخورد ۱:

انتخاب موضوع و نوع نگاه به آن بسیار ارزشمند است. با توجه به اتکای مقاله به داده‌های نمونه‌گیری در یک پرسشنامه لازم است به چند و چون داده‌ها نیز پرداخت. مخاطب تیزبین تنها به نمودارها بسنده نمی‌کند و تا از ضوابط کار آگاه نشود اعداد و ارقام برآمده از آن را در وضعیت تعلیق نگه می‌دارد. معمولا بیش از هفتاد درصد از خوانندگان مطلب را روی موبایل می‌خوانند. به همین دلیل بهتر است اندازه فونت در مصورسازی‌ها به گونه‌ای تنظیم شود که در قاب موبایل قابل خواندن باشد. استفاده از اعداد فارسی به جای انگلیسی به سازگاری بیشتر متن می‌افزاید.

بازخورد ۲:

متن اگر چه پر از نمودار هست اما نتوانسته از توصیف صرف نمودارها پا را فراتر بگذارد و مواردی مانند چالش‌ها و موانع پیش روی زنان یا راه‌کارهای پیشنهادی و نتیجه‌گیری آینده‌ی روشن‌تر مشخص نیست که از چه مسیر و تحلیلی به آن رسیده و انگار از این متن جداست.

بازخورد ۲:

مقالهٔ پژوهشی بود بیشتر، حجم داده‌ها بعضا اینقدر زیاد بود که امکان خواندن نمودار وجود نداشت و نثر هم آکادمیک بود، وجه ژورنالیسم غایب بود، هرچند داده‌ها در نهایت بسیار جالب بودند.

برگشت به فهرست

پیدایِ پنهان: کمیته پایش ریسک بازار (۱۹۶۸۳)

بازخورد ۱:

مطلب مفید و ارزشمندی است و حرف مهمی برای گفتن دارد. برای ارائه در فرمت ژورنالیستی تغییراتی لازم است. مثلا پرداختن به روش‌شناسی پژوهش و مبانی نظری متن با فرمت حاضر در ابتدای کار آن را از فرم روزنامه نگاری دور کرده است. برخی از موارد فنی‌تر می توانند در بخش پیوست باشند.

بازخورد ۲:

اثر با روشی درست، سوژه‌ی خود را تحلیل کرده و نتایج برآمده از داده‌ی آن را گزارش کرده اما جنس کار بیش از گزارش روزنامه‌نگاری که نیاز به متنی روان و منسجم و برای مخاطبی عمومی است به متنی تخصصی برای گروه خاص تبدیل شده‌است.

برگشت به فهرست

اسرائیل علیه دانایی (۱۹۶۵۱)

بازخورد ۱:

متن ارزشمند و قابل تاملی است و با برخی تغییرات می تواند به یک گزارش عالی بدل شود. اما برای این که در قالب دیتاژورنالیسم به خوبی قرار بگیرد، نیاز به پرداخت بیشتر به داده ها و تقویت گزاره های تحلیلی دارد. البته این موارد چیزی از قیمت متن به عنوان یک گردآوری و گزارش ارزشمند کم نمی کند. عنوان می تواند جذاب تر و دقیق تر باشد و با توجه به سیاق متن دلیلی ندارد اسرائیل به عنوان موضوع اصلی تعیین شود.

بازخورد ۲:

گزارش بسیار جالبی است، جنبه خیلی بدیعی برای نگریستن به نسل‌کشی انتخاب شده، اما استفاده از داده ضعیفه و نوع مصورسازی هم حقیقتا به جذابیت بصری کار لطمه زده.

برگشت به فهرست

شایعه «استعفای پزشکیان»؛ کدام جریان کلید زد و کدام جریان پی گرفت؟

بازخورد ۱:

رویکرد و انگیزه مقاله بسیار ارزشمند است و می‌تواند برای شناسایی خطوط خبری و تحلیل سیر فراگیر شدن اخبار مورد استفاده قرار گیرد. فعل «درز پیدا کرد» برای شایعه‌ای که می‌دانیم بهره‌ای از حقیقت نداشته به نظر بهترین اتنخاب نمی‌آید. در ابتدای مقاله عنوان شده اولین انتشار در تلگرام کجاست. بهتر است به صورت کلی و البته مختصر داده شود که «اولین انتشار» چگونه پیدا شده است. اگر در قالب گراف رسم شود که خواننده شبکه‌ای از بازنشرها را روی محور زمان ببیند و تقدم و تاخر انتشارها در برابرش باشد ارتباطش با متن بسیار تقویت می‌شود. متن در برابر این سوال که «از کجا معلوم این اولین انتشار باشد؟» حرفی برای گفتن ندارد. حداقل کاری که متن می‌تواند انجام دهد این است که نشان دهد پشت این ادعا «کار» انجام شده است. عباراتی مثل «سیستم گفته…» یا «به استناد داده‌های دریافتی از سامانه‌ پایشگر شبکه‌های اجتماعی …» به خودی خود چنین کارکردی ندارند. این مقاله می‌تواند مقاله‌ای درخشان و جریان‌ساز باشد اگر در مورد مقوله «روشمندی» در دو سطح بازنگری کند و برنامه‌ای برای تقویت آن داشته باشد. اول روشمندی در تحلیل. مایه‌هایی از روشمندی وجود دارد اما حفره‌هایی از نظر انسجام و ارتباط در آن وجود دارد. دوم روشمندی در ارائه اطلاعات به گونه‌ای که مخاطب متوجه شود و احساس کند با تحلیلی روشمند روبه‌روست.

بازخورد ۲: 

اثر بدون مقدمه و توضیح کلی در مورد سوژه‌ی متن، شروع به تحلیل داده‌ها می‌کند و برای مخاطب ناآشنا با رخداد مورد بحث سوالاتی می‌تواند ایجاد کند. همچنین نویسنده نتوانسته از توصیف صرف داده‌ها فراتر برود و با توضیحاتی کوتاه از هر بخش عبور می‌کند و در نهایت نتیجه‌گیری که تبدیل به خلاصه مطلب شده است. در بخش نتیجه‌گیری نویسنده عبارت «به نظر می‌رسد این خط خبری با دو هدف دنبال می‌شود…» را نوشته و تحلیل‌هایی کرده که اگر چه به عقل سلیم نزدیک است اما هیچ فکت/داده یا تحلیلی برای آن ارائه نمی‌کند.

برگشت به فهرست

پاسخ به معمای افزایش مصرف ایرانیان

بازخورد ۱:

اقتصاددان‌ها می‌گویند تنها صادرات و اقتصاد برون‌زی می‌تواند ما را به حرکت در بیاورد و در مسیر رشد قرار دهد. آنچه مقاله بدان پرداخته بسیار ارزشمند است اما مسئله این است که متن هیچ تلاشی نمی‌کند تا کالای ذی‌قیمت خود را به بیرون از اجتماع اقتصادخوانده‌ها صادر کند.
مقاله به صورت ناگهانی در بخش “ترامپ آمد” تمام می‌شود. جای نوعی جمع‌بندی خالیست.

بازخورد ۲:

به نظر مخاطب نوشته، فرد آشنا یا متخصص اقتصاد هست. نویسنده از نقطه صفر مصرف سرانه حقیقی را معرفی می‌کند و بدون هیچ توضیحی که دقیقا این شاخص چه هست وارد تحلیل داده‌های آماری شده و در بخش‌های کوتاه موضوعاتی را بدون بسط قضیه مطرح کرده و سریعا از آن رد می‌شود و در نهایت بدون جمع‌بندی متن به پایان می‌رسد.

برگشت به فهرست

قانون‌گریزی و سخاوت در ایران: روایت یک تضاد هنجاری

بازخورد ۱:

متن روی موضوع جالبی دست گذاشته: تضاد بین پایبندی به قانون و سخاوت در مناسبات اجتماعی؛ و آن را با استناد به پیمایش‌ها و داده‌های داخلی و بین‌المللی مورد بررسی قرار می‌دهد. افزایش چشمگیری سخاوت دربازه ۹۴ تا ۱۴۰۲ یک افزایش ناگهانی و بسیار زیاد است و حتما نیازمند بررسی‌های متعددی است که نویسنده نیز روی آن دست گذاشته است.
برخی موارد مثل سهم بالای قتل در آمار جرائم سال ۸۵ سوالاتی برای خواننده ایجاد می‌شود اما علی رغم تردیدهایی که برای خواننده ایجاد می‌کند توضیحی درباره آن داده نمی‌شود. بحثی که درباره تقابل قانونگریزی و سخاوت در استان‌ها ارائه شده می‌تواند روشمندتر باشد تا به پیام اصلی متن کمک کند.

بازخورد ۲:

متن مصورسازی‌های مناسبی بر روی داده‌ها انجام داده و متن اگر چه ساختار منسجمی دارد اما نتیجه‌گیری‌های تقریبا غلطی از داده‌ها را استخراج کرده؛ اگر چه در مطالعات قانون‌گریزی به در ارتباط با نهاد حاکمیتی و مسئولین هست اما سوالی که برای منِ خواننده ایجاد شده این هست که تورم و فقری که در سال‌های گذشته به صورت افسارگسیخته‌ای وضعیت مردم رو بدتر کرده آیا تاثیری در افزایش جرمی مثل سرقت یا درگیری‌ و قتل نداشته؟ یا برای نشان دادن تعداد در هر استان، آیا نرمال‌سازی نسبت به جمعیت استان‌ها برای نمایش عدد نمی‌تونه کار را دقیق‌تر بکنه؟ در مورد تغییر رفتار و رفتن به سمت فردی یا خانوادگی شدن آیا این روند در نسبت با فردگرایی (لیبرالیسم) در سطح جهانی نیست و روند متفاوتی داره؟ و سوال‌هایی از این دست و البته در موردی که به «مطالعات  انجام شده» اشاره شده، نیازمند ارجاع دقیق می‌باشد.

برگشت به فهرست

سوخت پاک از دیار بادها تا سرزمین خوزها

بازخورد ۱:

موضوع مهم و مورد نیاز، پرداخت خوب و قلم شیوا؛ اما برای قرار گرفتن اثر در قالب دیتاژورنالیسم اولین قدم آن در برخی موارد آنچه به عنوان hard fact به مخاطب ارائه می‌شود به گونه یکجا و متمرکز مثلا در قالب جدول یا مصورسازی و نمودار به خواننده عرضه شود تا خواننده نیز مثل نویسنده در جایگاه تحلیلگر قرار بگیرد.

بازخورد ۲:

متن منسجم بر سوژه‌ی متن جلو رفته اما نتوانسته از گزارش سنتی فاصله بگیر. همچنین مصورسازی‌های ارتباطی با داده‌ها ندارد. مورد دیگر این که در متن ارجاع به کاوش‌های باستانی،‌مطالعات گسترده و صورت گرفته می‌شود و هیچ منبعی برای صحت ادعا اعلام نشده است.

برگشت به فهرست

مرور وضعیت صنعت تجارت الکترونیک در سال ۱۴۰۱: پاییز سیاه

بازخورد ۱:

نکات جالب و ارزشمندی در مقاله گردآوری و گزارش شده اما از آن فراتر نرفته و از منظر تحلیلی و حتی تفسیری جای بهبود دارد.

بازخورد ۲:

اثر تحلیل داده‌ها و نمودارهای ثانویه و کار دست اولی ارائه نداده و شاید نقطه قوت کار را بتوان جمع کردن موارد متفاوت یکجا گفت.

برگشت به فهرست

چرا زمستان بیشتر زلزله میاد؟ (بررسی یک شایعه)

بازخورد ۱:

مطلب بسیار جذاب و خواندنی است و مخاطب با علاقه تحلیل را دنبال می‌کند. استناد به منابع دقیق و با تعهد انجام می‌شود. از نظر طرح سوال اولیه، روش تحلیل و ساختاریافتگی کلی جای بهبود وجود دارد.

بازخورد ۲:

ایده مطلب جذاب است اما نویسنده نتوانسته آن را در ساختاری منسجم جلو ببرد.

برگشت به فهرست

بررسی آمار ازدواج و طلاق ایرانیان؛ خانواده ایرانی پایدار است؟ (۱۹۷۱۶)

بازخورد ۱:

مطلب خواندنی و متمرکزی است. از نظر تحلیلی جای بسط و گسترش بیشتر دارد. مثلا مقدار مناسب برای آنچه در ابتدای متن به «وضوح» و «قطعا» «پرت» خوانده می‌شود محاسبه و گزارش نمی‌شود. وجود جمع‌بندی در انتهای متن حتما به فهم بهتر آن کمک می‌کند. یک جمع‌بندی خوب نیازمند طرح مسئله‌ ای قوام یافته‌ است که مطلب را از یک بررسی آزاد دور کند و خواننده از ابتدا دریابد که پرسش اصلی چیست و باید تا انتها دنبال چه چیزی در متن بگردد.

بازخورد ۲:

اثر، متن خوش‌خوانی دارد و تلاش کرده سوژه‌ی مد نظر خود را از طریق داده‌ها، تحلیل کند اما در مواردی مانند مقدمه، قبل از ارائه آمار و ارقام، صحت داده‌ها را رد می‌کند و می‌گذرد. همچنین برای منِ خواننده سوال پیش آمد که استفاده از نرخ افراد مجرد یا مطلقه آیا عمر ازدواج را نشان می‌دهد یا می‌توان با آن ادعایی کرد؟

برگشت به فهرست

معمای طغیان گوشت در نیمه اول ۱۴۰۲ حل شد/ عبور تورم نقطه‌ای پرورش گوسفند و بره از ۱۷۲ درصد

بازخورد ۱:

نگاه جامع و ارزشمندی است که هم از منظر تولیدکننده و هم از منظر تغییرات قیمت مصرف‌کننده به موضوع می‌پردازد. سوالی که ممکن است برای خواننده پیش بیاید این است که آیا همین رفتار برای دیگر اقلامی که مرکز امار گزارش می‌کند وجود ندارد؟ اگر چنین چیزی باشد ممکن مسئله محدود به گوشت نشود.

بازخورد ۲:

نویسنده بدون مقدمه وارد بخش تحلیل‌ها شده و اگر چه داده‌های مناسبی برای سوژی‌ی متن استفاده کرده اما به تحلیل توصیفی آنها بسنده کرده و عمیق‌تر آنها را بررسی نمی‌کند. همچنین در متن استفاده مداومی از اعداد شده که متن را برای خواننده گیج‌کننده و خسته کننده کرده و استفاده از نمودار نیازی به این حجم از اعداد نیست و در نهایت متن بدون جمع‌بندی مناسب تمام می‌شود.

برگشت به فهرست

۱۹۶ کودک در ۵ سال گذشته خودکشی کردند

بازخورد ۱:

گزارش و روند داستان خوب جلو رفته و نویسنده تلاش قابل تقدیری برای جمع‌آوری داده‌ها از منابع مختلف کرده. نقطه ضعف کار در تحلیل داده‌ها و مصورسازی آن‌ها است که جای خالی آن مشخص است و از اثر دیتاژورنالیستی دور می‌کند.

برگشت به فهرست

بانک‌های کشور صاحب چند شرکت هستند؟

بازخورد ۱:

موضوع مهم و جذابی انتخاب شده و علی‌رغم اعداد فراوان، بیان ساده و روانی دارد. استفاده از رنگ‌ها می‌تواند محدود‌تر و هدفمندتر باشد. با توجه به داده‌های در دست امکان مصورسازی‌های خلاقانه‌تر وجود دارد. گزارش حاوی توصیفات ارزشمندی است. اما عطش خواننده برای فراتر رفتن از توصیف تا انتهای مطلب برطرف نشده باقی می‌ماند.

بازخورد ۲:

ایده‌ی نوشته از جنس نوشته‌هایی است که این روزها جز مهم‌ترین حوزه‌هاست و از آن سو بیشترین غفلت از سمت جامعه خبری هم در این حوزه هست. جز ایده‌ی ارزشمند، متن روانی داره و اما جا داشت از تحلیل توصیفی صرف گذر می‌کرد و عمیق‌تر این مساله را مورد کنکاش قرار می‌داد و برای مثال تفاوت نوع مالکیت بانک‌ها و جنس مالکیت‌ها را مورد پرسش قرار می‌داد.

برگشت به فهرست

چرا اقتصاد ایران به برجام گره خورده است؟

بازخورد ۱:

به کارگیری داده بسیار نحیف است و همین باعث شده مبنای مشترکی با گستره مخاطب در متن وجود نداشته باشد. یکی از مواردی که می تواند چنین مبنایی با مخاطب ایجاد کند آن است که HARD FACT‌ها را از متن خارج کند و در قالب جدول یا فرم‌های دیگری غیر از تن به مخاطب عرضه کند و او را با این موقعیت مواجه کند که خودش تحلیل و نتیجه گیری کند یا تحلیل و نتیجه‌گیری متن را مورد نقد قرار دهد.

بازخورد ۲:

متن اثر اگر چه منسجم است و ساختار خوبی دارد اما در قالب گزارش خبری/اقتصادی می‌توان آن را جای داد و با گزارش دیتاژورنالیستی فاصله دارد. اعداد ذکر شده در متن در حد توصیف افزایش/کاهش آمده و تنها نمودار متن هم ثانویه هست و از گزارشی دیگر استخراج شده است.

برگشت به فهرست

تورم منفی از ژاپن تا افغانستان؛ واقعیت ماجرا چیست؟ (۱۹۶۹۵)

بازخورد ۱:

مقاله در مجموع روان و خواندنی است. برخی از مواردی که جای بهبود دارد متمایز کردن داده در آن و بیرون آوردنش در قالب جدول و انواع دیگر ارائه اطلاعات است. این کار به روشمندتر شدن تحلیل کمک می‌کند.

بازخورد ۲:

متن خوش‌خوان هست و ایده‌ی اثر جذاب است و توانسته سوژه‌ی خود را به خوبی توضیح دهد.اما استفاده از اعداد به اندازه‌ی توصیف‌های کوتاه مورد نیاز در متن هست و نتوانسته از آن پا را فراتر بگذارد یا مصورسازی‌های دیگری برای این اعداد و ارقام انجام دهد. همچنین سوال پیش میاد که انتخاب دو کشور افغانستان و ژاپن که تاریخ، فرهنگ و اقتصاد بسیار متفاوتی دارند اساسا مناسب است یا خیر؟

برگشت به فهرست

فراز و فرود ۱۰ ساله نشـر  کتب بزرگسال در ایــران

بازخورد ۱:

مصورسازی ها با دقت و تسلط تحسین برانگیزی پیاده شده اند. این مهم ترین نقطه قوت متن است اما تحلیل و متن بسیار ماشینی است و از «تولید گزارش داده‌های نشر» جهت یک انجام وظیفه درون سازمانی فراتر نمی‌رود. کار تحلیل داده این است که پردازش داده‌ها، بخشی از اطلاعات را مهم‌تر کند و بخش‌های بی‌اهمیت را کنار بگذارد تا اطلاعات از حالت تخت و یکنواخت دور کند و چیزی در ذهن خواننده رسوب کند. بعد از خواندن این مقاله هیچ چیز در ذهن خواننده نقش نمی‌بندد. اگر نقش بندد چیزی باقی نمی‌ماند. نویسنده از نظر کار با داده و مصورسازی تواناست. آنچه به بهبود فعالیت ایشان در حوزه روزنامه‌نگاری کمک می‌کند تامل بیشتر در «فلسفه تحلیل داده» و «فلسفه ژورنالیسم» است. مقاله علی‌رغم توانایی‌هایی که از خود بروز می‌دهد در نیل به اهداف تحلیل داده و روزنامه‌نگاری توفیق چندانی ندارد.

بازخورد ۲:

طراحی و مصورسازی‌های جذاب که خلاصه در توصیف داده‌ها شده و در مواردی که دلایلی هم ذکر می‌شود هیچ داده یا پژوهش ضمنی برای اعتبار آن ادعا ارائه نمی‌شود که مثلا دلیل کاهش/افزایش اعلامی بر مبنای آن باشد.

برگشت به فهرست

آمارسازی به سبک دولت رئیسی

بازخورد ۱:

برای قرار گرفتن اثر در قالب دیتاژورنالیسم اولین قدم آن در برخی موارد آنچه به عنوان hard fact به مخاطب ارائه می‌شود به گونه یکجا و متمرکز مثلا در قالب جدول یا مصورسازی و نمودار به خواننده عرضه شود تا خواننده نیز مثل نویسنده در جایگاه تحلیلگر قرار بگیرد. با توجه به اعلام موضع مطلب در عنوان این تکنیک می توان مخاطبان گسترده تری را با متن همراه کند.

بازخورد ۲:

نقاط قوت متن روشن کردن مساله سوژه‌ی متن با داده‌های آماری است. اما متن اگر چه اقتصادی است و از اعداد استفاده کرده اما گویا اعداد صرفا برای رسیدن به سوژه مطلب کاربرد دارند. متن استفاده ضعیفی از مصورسازی کرده و پیچش‌های زیادی در متن گذاشته که برای مخاطب عمومی می‌تواند سخت باشد.

برگشت به فهرست

پشت نقاب تورم در اقتصاد ایران

بازخورد ۱:

متن نثر خوبی داره و مفاهیم تخصصی را با نثری روان برای خواننده توضیح می‌دهد و سپس به تحلیل داده‌ها می‌پردازد. اما مطلب نتوانسته در خور عنوان پاسخی داشته باشه و صرفا به توصیف وضعیت شاخص‌های متفاوت تورم پرداخته و در نهایت بدون توضیح و جمع‌بندی به پایان می‌رسد.

برگشت به فهرست

چرا داریم خفه می‌شویم؟

بازخورد ۱:

انتخاب موضوع و نگارش جذابی و پیگیری نویسنده کار را فراتر از یک خبر معمولی قرار می‌دهد و به نوعی روزنامه‌نگاری تحقیقی می‌ماند و آن را ارزشمند می‌کند. متن از پاراگراف‌های طولانی استفاده می‌کند که خواندن و همراهی با متن را برای خوانند سخت می‌کند. همچنین ارتباط با داده‌ها و مصورسازی‌ داده‌های و به طور کلی سویه‌های دیتاژورنالیستی اثر در این نوشته مشخص است.

برگشت به فهرست

یک روایت ارزی: دور باطل «تثبیت نرخ ارز-افزایش نرخ ارز »

بازخورد ۱:

موضوع پرداخته شده، مهم و در ارتباط مستقیم با زیست روزمره مردم است اما مخاطب نوشته گویا حوزه عمومی نیست و برای فرد آشنا با اقتصاد کلان نوشته شده و برای مثال فکت‌های گفته شده در اثر بدون توضیحات بیشتر در قالب فهم عمومی نوشته شده است.

بازخورد ۲:

برای بسط چنین موضوع مهمی، زیاده از حد کوتاه است.

برگشت به فهرست

بررسی چالش‌های صنعت برق

بازخورد ۱:

نویسنده اثر تلاش کرده از خلال انتشار داده‌ها و مصورسازی و تحلیل‌ آنها مخاطب را به سمت هدفی خاص هدایت کند؛ به صورتی که انگار برای راه‌حلی که از ابتدا در ذهن نویسنده بوده‌است، داده‌های مناسب را جمع‌آوری و تحلیل کرده‌است.

برگشت به فهرست

تحلیل واردات تجهیزات توانبخشی به ایران پس از شیوع کرونا

بازخورد ۱:

اثر نثر خوبی دارد و تحلیل داده‌ی واردات بر مبنای داده‌ها را به درستی انجام داده اما در تحلیل‌های علت افزایش واردات و علل مشکلات جسمانی هیچ فکت/داده یا رفرنسی نمی‌دهد و ارجاع به «مطالعات متعدد نشان می‌دهند» که باز بدون ذکر آدرس دقیق مطالعات در متن استفاده شده و در نهایت پیشنهاداتی که از دل نتایج متن نیستند.

برگشت به فهرست

روند نزولی انتشارات علمی دانشگاه‌ها در سه سال اخیر؛ زنگ خطر سقوط علمی در دانشگاه‌ها به صدا درآمد

بازخورد ۱:

گزارش توصیفی صرف بر مبنای داده اسکوپوس و مصورسازی‌های ساده داده‌ها در بخش اول که تقریبا ارتباطی با بخش دوم و مصاحبه‌ها ندارد و در قالب گزارش/مصاحبه هست تا کار دیتاژورنالیستی

برگشت به فهرست

ابرچالش‌های بنگاه‌ها (بنگاه‌های بخش خصوصی از دولت چهاردهم چه انتظاری دارند؟)

بازخورد ۱:

اگر چه از نمودار در نوشته‌ استفاده شده اما متن را نمی‌توان گزارش مبتنی بر داده دید و گزارش تحلیلی است. اما صورتبندی مقاله از چالش‌های بخش خصوصی بسیار دقیق و عالی است.

برگشت به فهرست

سیاره عربی با دو نیمکره چپ و راست

بازخورد ۱:

تقسیم‌بندی جهان عرب با تمثیل نیم کره چپ و راست با توجه به گرافیک نقشه ابتکار جالبی است و ذهن را درگیر می‌کند. موضوع جذاب و لازمی است اما در برخی موارد شاید بتوان گفت شاید جای نگاه تاریخی تحولات سیاسی و بررسی عوامل خارجی در برخی گزاره‌ها خالیست. ترسیم نقشه بسیار کمک‌کننده است اما باقی مصورسازی‌ها چند در حد متن نیست. چهارچوبی که برای مقایسه در نظر گرفته شده برای اینکه خواننده را به نتایج مشخصی برساند در برخی موارد نیاز دارد گستره‌ای فراتر از جهان عرب را مورد بررسی قرار دهد.

بازخورد ۲:

نویسنده فکت‌هایی را بدون توضیح بیشتر در تقابل دو نظام سیاسی ارائه می‌کند و آن فرض را به عنوان حکم تلقی و بر پایه آن تا آنهای یادداشت تلاش می‌کند که روندی منطقی را دنبال کند؛ این مسیر اگر چه یک روند جذاب را طی می‌کند اما به نظر می‌اید ورای توضیح یک مساله به دنبال ارائه نظر خود به عنوان حقیقت است.برای مثال متن نمی‌گوید که بر چه اساس به این نتیجه رسیده که عقب‌ماندگی انباشته برخی کشورها ناشی از سیاست‌های سوسیالیستی است، اساساً این سیاست‌های سوسیالیستی چیست و این‌که متون بسیاری می‌توان یافت که عقب‌ماندگی را ناشی از اجرای سیاست‌های نئولیبرالی می‌دانند. دوم این‌که تعریف توسعه با معیار GDP مدت‌هاست که مورد تردید قرار گرفته و باید به مساله توجه می‌شد، در کل تعیین آزادی فردی در کشوری مثل سوریه و لیبی که درگیر انقلاب بودند و کشورهای پادشاهی که رنگ یه انقلاب به خود ندیدند در تاریخ با یک سری عدد و رقم، به نظر نیازمند توضیح و تاویل بیشتری است و با رسم نمودار قابل بیان نیست و البته انتظار از ژورنالیسم این است که وقتی نموداری ارائه می‌شود، توضیح شاخص‌ها هم ذکر شود.

برگشت به فهرست

۶۰ درصد مردم خواهان انحلال تشکیلات خودگردان

بازخورد ۱:

صرفا بازخوانی نظرستجی و به شکلی ترجمه اثر هست تا نوشته یا تحلیلی که خروجی در ارتباط با داده ایجاد کرده باشد و محتوا انسجام مناسبی ندارد.

برگشت به فهرست

افزایش دزدی در سال ۱۴۰۱

بازخورد ۱:

گزارش جذاب و موضوع جذاب اما بدون ارتباط با داده‌های استفاده شده و همچنین خلاء مصورسازی 

برگشت به فهرست

نارضایتی ۹۲ درصدی

بازخورد ۱:

جنس اثر،‌ نزدیک به گزارش است تا دیتاژورنالیسم و استفاده از داده‌‌‌ها و مصورسازی در ارتباط کمی با متن و تحلیل‌ها هست.

بازخورد ۲:

مصورسازی داده‌ها و تمرکز بر تحلیل در متن اگر بود، به متن کمک می‌کرد.

برگشت به فهرست

گزارش اقلیت (سهم بخش خصوصی واقعی از اقتصاد ایران چقدر است؟)

بازخورد ۱:

مقاله تامل برانگیز و خواندنی است و بیانی شیوا دارد (اگرچه گاهی بندها برای خواننده دیجیتال طولانی می شود). برای بررسی آن در قالب روزنامه نگاری داده، به زحمت می توان «داده ای» یا «داده هایی» را در کانون آن پیدا کرد و به عنوان اثری در قالب دیتاژورنالیسم مورد ارزیابی قرار داد.

بازخورد ۲:

اگر چه از نمودار در نوشته‌ استفاده شده اما متن را نمی‌توان گزارش مبتنی بر داده دید و در قالب گزارشی تحلیلی است.

برگشت به فهرست

سواد مالی، از قلک‌های کوچک تا دنیای دیجیتال

بازخورد ۱:

قلم و روان و بیان ساده سبب شده تا مطلب خواندنی باشد، اگرچه بخش تحلیلی آن تحیف است و جای گسترش و پرداخت بیشتر دارد. قلم شیوا اگر با تحلیل ساختاریافته همراه شود بهترین نتیجه را در قالب دیتاژورنالیسم همراه خواهد داشت.

بازخورد ۲:

متن نگارش قابل قبولی دارد و تلاش کرده داده‌هایی را صرفا برای سوژه‌ی اصلی متن تحلیل کند اما در همان هم تحلیل عمیق نشده و بیشتر فرم رپورتاژ به خود گرفته است.

برگشت به فهرست

شکنندگی اقتصاد ملی با خام‌فروشی کالاهای صادراتی

بازخورد ۱:

استفاده از داده‌ها و مصورسازی‌های ثانویه و توصیف به نسبتا ساده‌ای از موضوع که قبل از باز شدن بحث به پایان می‌رسد.

برگشت به فهرست

گام‌های تبدیل‌شدن به یک قربانی: فرایند شکل‌گیری پدیدۀ روسپیگری در ایران

بازخورد ۱:

مقالهٔ بسیار جالبی بود، ولی وجه دیتا غایب بود، بخش جالب داده‌های کیفی بودند. همچنین اثر در قالب مقاله‌ی پژوهشی بود، نه روزنامه‌نگارانه. برخی جملات کلی و کلیشه‌ای هم در مطلب به چشم می‌خورد که کیفیت‌ داده‌ها را زیر سوال می‌برد.

بازخورد ۲:

موضوع اثر جذاب است و متن در قالب مقاله‌ای علمی-پژوهشی و از دل مصاحبه‌هایی شکل گرفته نگاشته شده که آن را ارزشمند می‌کند اما نه به عنوان اثری دیتاژورنالیستی و البته در بخش نتیجه‌گیری اثر، تحلیل‌های ذکر شده خیلی بیشتر از داده‌های ذکر شده و یافته‌هاست .

برگشت به فهرست

رواج دروغ، بخشش و تقلب

بازخورد ۱:

جنس اثر،‌ نزدیک به گزارش است تا دیتاژورنالیسم و استفاده از داده‌‌‌ها و مصورسازی در ارتباط کمی با متن و تحلیل‌ها هست.

برگشت به فهرست

ضرورت توسعه نیروگاه‌های خورشیدی در ایران و ارزیابی طرح توسعه نیروگاه‌های مقیاس کوچک برای نیازمندان

بازخورد ۱:

بخش مربوط به داده و فرایندی که از داده‌ها،  نتیجه گرفته شده، مشخص نیست و ادامه متن هم بر همین اساس نوشته است.

برگشت به فهرست

چالش‌هایی که مرحله دوم طرح توزیع الکترونیکی گاز مایع به وجود آورد…

بازخورد ۱:

داده‌های کمی در اثر استفاده شده که متن اگر چه متن منسجمی دارد، اما در قالب گزارشی خبری است و نتوانسته ارتباط مناسبی با دیتاژورنالیسم ایجاد کند.

برگشت به فهرست

از مقاومت تا حمایت: روند تغییر نگرش به حق طلاق زنان در ایران بر اساس داده‌های پیمایش‌های ملی

بازخورد ۱:

غالب مقاله توصیف داده‌ها و تشریح نمودارها بود و مطالعه کردن آن حوصله خارج می‌شد. در کل نتیجهٔ نهایی بدون این همه تفصیل قابل‌پیش‌بینی بود.

برگشت به فهرست

زنان بی پناه و کاهش خانه‌های امن

بازخورد ۱:

گزارش بسیار خوب روزنامه‌نگاری که به دلیل نبود داده، مصورسازی و تحلیل‌های مبتنی بر آن خارج از فرمت دیتاژورنالیسم قرار می‌گیرد.

برگشت به فهرست

رشد انفجاری تأمین مالی جمعی، زمین بازی جدید کسب‌وکارها و سرمایه‌گذاران

بازخورد ۱:

اثر یک گزارش و مصاحبه در مورد سوژه‌ی متن هست که استفاده از عدد و نمودار در آن صرفا برای نقطه شروع متن هست.

برگشت به فهرست

یوز ایرانی در آستانه انقراض: آیا هنوز فرصتی برای نجات وجود دارد؟

بازخورد ۱:

نوشته متن منسجم و ایده‌ی موضوعی جذابی دارد اما استفاده از داده‌ها در آن، صرفا ارجاعاتی از منابع مختلف هست که اثر را در قالب گزارشی روزنامه‌نگارانه (و نه دیتاژورنالیستی) قرار می‌دهد.

برگشت به فهرست

تیتر یک خشم و فریاد صد ساله

بازخورد ۱:

مقاله‌ای علمی-پژوهشی که با روش تحقیق خوب توانسته  تحلیلی تخصصی بر اساس داده‌ها ارائه دهد اما نمی‌توان آن را در قالب گزارشی دیتاژورنالیستی قرار داد.

برگشت به فهرست

تحلیل آمار بر ۶ سال کیفیت هوای اصفهان (۱۹۸۱۶)

بازخورد ۱:

کار آماری خوب بر داده‌های موضوع اثر با خلاء نگارش متن‌های تحلیلی بر اساس داده‌ها که غیاب وجه ژورنالیسم در آن بود. اثر را می‌توان در فرمت گزارش‌های سازمانی یا مدیریتی قرار داد.

برگشت به فهرست

الزام و توسعه جهانی انرژی بادی

بازخورد ۱:

انتخاب موضوع و گردآوری ارزشمند داده‌ها و نمودارهای ثانویه از منابع معتبر در اثر نقطه قوت یک گزارش روزنامه‌نگاری بود اما خلاء سویه‌ی تحلیل داده‌ها توسط نویسنده اثر، نتوانسته کار را در قالب دیتاژورنالیسم قرار دهد.

برگشت به فهرست

پیش‌بینی اعتراضات اجتماعی با استفاده از داده‌های شبکه اجتماعی توئیتر

بازخورد ۱:

نه فقط پژوهشی که تا حدی مقالهٔ آموزشی تخصصی بود، بیشتر از دیتا، آموزش بود در جهت روش کار و البته عنوان با داده‌های متن متناسب نبود، پیش‌بینی اعتراضات اجتماعی محدود به یک مورد خیلی محدود و مشخص در ارتباط با یک بانک بود.

برگشت به فهرست